یافتن پست: #میخ

♥ نگار ♥
♥ نگار ♥
بزرگترین مصیبت میدونید چیه ؟
اینکه کسی نتونه احساسشو بیان کنه
نه اینکه شعر بگه نه
نه اینکه قطعه ادبی بگه نه
فقط با کلمات طوری حرف بزنه که مخاطبش
اونطرف مثلا اگه جاش گرمه وطرفش میگه
سردمه
سرمارو احساس کنه
گاهی حتی کلمه هم لازم نیس
فقط روح ها به هم میپیوندند
واصلا حرفی زده نمیشه
میبینی دوستت که مجازیه
مثلا تهرانه یا همدانه یا شیرازه
یعنی کیلومتر ها فاصله داره
ودرست تو لحظه ای که تو به فکر چیزی هستی
یه یاداشت برات میفرسته
دقیقا اونیه که میخواستی
فدای همه دوستایی که روحشون بسته به جونمه
ومن خوشبختم
خوشبختم که شما ها رو دارم
باور کنید اگه این نوشته ها نبود
اگه اون کامنتها ویاداشتها وپیامها نبود
خیلی وقت پیشا ترکیده بود
این اتشفشان بغضهای گلوگیرم
دیدگاه  •   •   •  1392/09/14 - 16:27
+3
Mohammad Mahdi
Mohammad Mahdi
دیشب با یه پسره داشتم چت میکردم ...
میخواست بره بخوابه ، گفت : شبت پاک !!!
جدیده ؟؟؟؟
شبت دامداران هم میشه ؟
یا مثلا کاله
مثلا شبت پگاه
یا شیرآوران
یا مثلا شبت ماست بندی اخوان! {-7-}
دیدگاه  •   •   •  1392/09/14 - 11:28
+6
Mohammad Mahdi
Mohammad Mahdi
تهرانیه میاد رشت،با رشتیه میرن داخل یه شیرینی فروشی،تهرانیه میبینه هیشکی حواسش نیست،سه تا شیرینی میندازه تو جیبش و میان بیرون...
به دوسته رشتیش میگه:نگاه کن اینه حیله تهرانیا.
رشتیه میگه: پس بریم منم یه چشمه از هنر بچه های رشت رو نشونت بدم.
میگه باشه!
بر میگردن شیرینی فروشی..
میگه:سه تا شیرینی بده میخوام واست جادو کنم..
شیرینی فروشه اولیشو میده رشتیه میخوره!!
دومیشو میده میخوره!
سومیشو میده میخوره!
شیرینی فروشه میگه:پس کو جادوش؟؟
میگه تو جیب تهرانیه نگاه کن صحیح و سالم پیداش میکنی. {-7-}{-11-}
دیدگاه  •   •   •  1392/09/14 - 11:26
+8
mitra
mitra
دختر از دوستت دارم گفتن هر شب پسره خسته شده بود..
یک شب وقتی اس ام اس آمد بدون آن که آنرا باز کند مبایل را گذاشت زیر بالشش و خوابید
صبح وقت مادر پسره به دختره زنگ زد و گفت: پسرم مرده...
دختره شوکه شد و چشم پر از اشک بلافاصله سراغ اس ام اس شب گذشته رفت..
پسره نوشته بود<img src=(" title=":((" /> تصادف کردم با مشکل خودم را رساندم دم در خانه تان لطفا بیا پائین میخوام برای آخرین بار ببینمت...«خیلی خیلی دوستت دارم»
دیدگاه  •   •   •  1392/09/14 - 01:16
+4
*elnaz* *
*elnaz* *
دلخــــور که میشَـوم , بغـض میــکنم می آیم پشـت صفحـه ی مانیتــورم کامنـت مینویسـم ُصورتک میگــذارم صورتکی که میخنـدد و پشتـش قایم میشــوم که فکـــر کنی میخنــدمو بخنـــدی...اشکهایم میـــــــآیند و من مدام با صورتک مجازی ام میخندم .......................
دیدگاه  •   •   •  1392/09/13 - 22:39
+5
♥♥♥♥♥♥ R A M I N♥♥♥♥♥♥
♥♥♥♥♥♥ R A M I N♥♥♥♥♥♥
دلیل گریه ی هرشب ، کمی شریکم باش
که گریه بیشتر از اشک ، شانه میخواهد !
دیدگاه  •   •   •  1392/09/13 - 20:36
+4
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥
غوش تو

همان جهنمی است که وعده اش را داده اند

من بهشت را میخواهم چه کار؟؟

وقتی جهنم با تو بودن این قدر لذت بخش است.....
دیدگاه  •   •   •  1392/09/13 - 19:22
+7
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥



نیایید بخونید بعد به من فش بدیدا !
دوتا مردشور بودن هر جنازه‌ای میاوردن
شکمشو وا‌ میکردن غذا هاشو میخوردن یه
روز شکم یکیو واز می‌کنن توش ماکارونی‌
بود، مرده شوره به رفیقش میگه من
نمیخوام تو بخور رفیقش میگه چرا توکه
ماکارونی‌ خیلی‌ دوس داشتی!!؟ میگه
نمیخوام دیگه، رفیقشم همشو میخوره. بعد
که تموم می‌شه میگه میدونی چرا نخوردم ؟
رفیقش میگه چرا؟ میگه چون توش مو بود
اونم حالش به هم میخوره همه‌رو بالا
میاره بعد اون یکی‌ شروع می‌کنه به
خوردن، رفیقش میگه نخور کثافت مگه
نمی‌‌گی توش مو بود چندش رفیقش میگه :
دروغ گفتم ! خواستم ماکارونی گرم بشه بعد
بخورم!





دیدگاه  •   •   •  1392/09/13 - 19:03
+2
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥


خدایا ؛

دلـــــــــم مرحمی میخواهد از جنسِ خودت...؛

نزدیک ؛

بــــی خطر ،...



بخـــشنده ؛

بـــــــی منت ... !

دیدگاه  •   •   •  1392/09/13 - 18:09
+3
ساناز
ساناز
دخــتـری کـهـ پـررو نـبـاشـهــ ...
ســــرتق نباشـهـ ...
حـــاضر جـوابـــ نباشهـ ...
شـیـطــون نـبـاشـــهـ ...
و بـــا خـنگـــ بازیاشـ نخندونتـــتـ ﺍزتـــ پـاستیلــ نخـــواد ...
عکســ قدیمــیتو ازتـــ بهـ زور نگیــره ...
بــدونـهـ حقــ بــــا تـوئه امــــا بازم پافشــاری نکنــه ...
گـــــــــازتـ نگیــره ...
گــوشـیتــ زنگــ میخــورهـ چـشاشـو چـــارتایﮯ نکـنـه تو گــوشـیتــ ...
بــــهـ حـرفـاتــ گـوشــ کنــهـ ...
دخــتــــر نــیســ ...
دیدگاه  •   •   •  1392/09/13 - 17:01
+7

تفکیک

جستجو برای
نوع پست توسط در گروه تاریخ