یافتن پست: #میخ

saeed
saeed

فال



یک روز یک پسر و دختر جوان دست در دست هم از خیابانی عبور میکردند


جلوی ویترین یک مغازه می ایستند


دختر:وای چه پالتوی زیبایی


پسر: عزیزم بیا بریم تو بپوش ببین دوست داری؟


وارد مغازه میشوند دختر پالتو را امتحان میکند و بعد از نیم ساعت میگه که خوشش اومده


پسر: ببخشید قیمت این پالتو چنده؟


فروشنده:360 هزار تومان


پسر: باشه میخرمش


دختر:آروم میگه ولی تو اینهمه پول رو از کجا میاری؟


پسر:پس اندازه 1ساله ام هست نگران نباش


چشمان دختر از شدت خوشحالی برق میزند


دختر:ولی تو خیلی برای جمع آوری این پول زحمت کشیدی میخواستی گیتار مورد علاقه ات رو بخری


پسر جوان رو به دختر بر میگرده و میگه:


مهم نیست عزیزم مهم اینکه با این هدیه تو را خوشحال میکنم برای خرید گیتار میتونم 1سال دیگه صبر کنم


بعد از خرید پالتو هردو روانه پارک شدن


پسر:عزیزم من رو دوست داری؟


دختر: آره


پسر: چقدر؟


دختر: خیلی


پسر: یعنی به غیر از من هیچکس رو دوست نداری و نداشتی؟


دختر: خوب معلومه نه


یک فالگیر به آنها نزدیک میشود رو به دختر میکند و میگویید بیا فالت رو بگیرم


دست دختر را میگیرد


فالگیر: بختت بلنده دختر زندگی خوبی داری و آینده ای درخشان عاشقی عاشق


چشمان پسر جوان از شدت خوشحالی برق میزند


فالگیر: عاشق یک پسر جوان یک پسر قدبلند با موهای مشکی و چشمان آبی


دختر ناگهان دست و پایش را گم میکند


پسر وا میرود


دختر دستهایش را از دستهای فالگیر بیرون میکشد


چشمان پسر پر از اشک میشود


رو به دختر می ایستدو میگویید :


او را میشناسم همین حالا از او یک پالتو خ[!]م


دختر سرش را پایین می اندازد


پسر: تو اون پالتو را نمیخواستی فقط میخواستی او را ببینی


ما هر روز از آن مغازه عبور میکردیم و همیشه تو از آنجا چیزی میخواستی چقدر ساده بودم نفهمیدم چرا با من اینکارو کردی چرا؟


دختر آروم از کنارش عبور کرد او حتی پالتو مورد علاقه اش را با خود نبرد.


دیدگاه  •   •   •  1392/07/3 - 13:09
+3
saeed
saeed
گاهی میرسه که دیگه از خدا نه پول میخوای نه خونه میخوای و نه … !
یه موقع هایی هست فقط یه دل خوش میخوای !
فقط یه دل خوش …
دیدگاه  •   •   •  1392/07/3 - 13:04
+2
ساناز
ساناز

ﯾﮏ ﺭﻭﺯ ﺷﯿﺮﯼ ﺑﻪ ﺩﻧﺒﺎﻝ ﺁﻫﻮﯾﯽ ﺩﻭﯾﺪ، ﺁﻫﻮ ﺩﻭﯾﺪ ﻭ ﺩﻭﯾﺪ ﺳﭙﺲ ﺍﯾﺴﺘﺎﺩ ﻭ ﺑﻪ ﺷﯿﺮ ﮔﻔﺖ :ﺑﺲ ﺍﺳﺖ ﺑﯽ ﺭﺣﻤﯽ، ﻫﻤﺶ ﺷﮑﺎﺭ ﻣﯽ ﮐﻨﯽ، ﯾﮏ ﺑﺎﺭ ﻫﻢ ﻋﺸﻖ ﺭﺍ ﺗﺠﺮﺑﻪ ﮐﻦ! ﻫﯿﭽﯽ ﺩﯾﮕﻪ ﻓﺮﺩﺍﺵ ﺷﯿﺮﻭ ﺩﯾﺪﻥ ﺩﺍﺭﻩ ﮐﺎﺭﺕ ﺷﺎﺭﮊ ﻣﯿﺨﺮﻩ ...

دیدگاه  •   •   •  1392/07/3 - 11:50
+6
sayeh
sayeh
دلم ارامش میخاهد.
به اندازه خوردن ی فنجان چای کوتاه باشدیا به اندازه قدم زدن روی سنگفرش پیاده رو طولانی فرق نمیکند.....
فقط ان لحظه را میخاهم که تمام سلول های بدنم اروم میشوند.
دیدگاه  •   •   •  1392/07/3 - 11:46
+7
ساناز
ساناز
بنده که به شخصه اعتراضی نسبت به  پلنگی ندارم . . . . . . . ولی از مسولین اجازه حق شکار میخوام :|
دیدگاه  •   •   •  1392/07/3 - 11:23
+3
sara
sara
در CARLO
دلم میخواد بدونی تو این همه ستاره / هیچ کی اندازه ی من نگاتو دوست نداره تولدت پر از نور خوش اومدی ستاره / اگرچه از راه دور هیچ فایده ای نداره . . .
دیدگاه  •   •   •  1392/07/3 - 10:50
+3
Mohammad Mahdi
Mohammad Mahdi
به بعضیــــــــــــام بـاید گفت : اون نون و نمکی کِ باهم خوردیم سیـــــــــــــــــرت نکرد؟ که حالا داری پشت سرم گـُــــــــــــــــه میخوری :|
دیدگاه  •   •   •  1392/07/3 - 10:42
+5
hamid
hamid
پسرا که به پارک دوبل خانوما میخندین

:)) تا حالا فوتبال بازی کردنشونو دیدین ؟ اون دیگه ته خندس
دیدگاه  •   •   •  1392/07/2 - 23:22
+6
hamid
hamid
واقعا معلوم نیست چرا خانوما اینجوری هستن...
از خدایی که همه ی قدرت عالم در دستش هست فقط شوهر میخوان بعد همه ی چیزهای توی عالم رو از اون شوهر بینوا میخوان!!!
=))))))
دیدگاه  •   •   •  1392/07/2 - 23:20
+5
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥



از این پس تنها ادامه میدهم در زیر باران حتی به درخواست چتر هم جواب رد میدهم میخواهم تنهایی ام را به رخ این هوای دونفره بکشم باران نبار...! من نه چتر دارم نه یار.... نبار لعنتی من دیگه ما نیستم.............




دیدگاه  •   •   •  1392/07/2 - 21:31
+2

تفکیک

جستجو برای
نوع پست توسط در گروه تاریخ