یافتن پست: #میخ

farhad
farhad
پل هوایی ساختن که آدم جونش در امان باشه

ولی شب که میخوای رد شی انقدر سیبیل کلفت اون بالا خوابیده

که اگه از وسط اتوبان با چشم بسته رد بشی سالم تر میرسی مقصد :|
دیدگاه  •   •   •  1393/04/25 - 01:56
+3
farhad
farhad
این پستو یه آقا پسری گذاشته بود:


دلم میخواد یه روز ساعت ۴صب زنگ بزنم ب دوست دخترم از خواب بیدارش کنم بعد بهش بگم من جلو درتونم بیا میخوام ببینمت! 



بعد اونم با تاپ و شلوارک و چشمای خوابالو و موهای ژولیده بیاد پایین و بشینه توماشین بعد من بهش بگم تو بخواب من نگات کنم!

بعد اون بخوابه و منم گازشو بگیرم برم شمال.
ساعت ۷صب برسیم لب دریا………

بعد من درای ماشینو باز کنمو خودم ۴زانو بشینم روکاپوت ماشین و دوست دخترم با صدای آب بیدار شه! 




بعد از ذوقش جیغ بزنه و همون جا سکته قلبی کنه و بمیره.



بعد من با گیتارم این آهنگو بزنمو بخونم: 
دریااااااااااااااا 
اولین عشقه مراااا بردیییییییی 


دریااااااااااا 















مملکت نیست ک دیوونه خونس…
دیدگاه  •   •   •  1393/04/24 - 18:19
+3
farhad
farhad
دیروز مخاطب خاصم رو بیرون دیدم ؛پشت سرش بودم...

زنگ زدم بهش کجایی؟

گفت عزیزم خونه ام میخوام بخوابم؛بیدار شدم زنگ میزنم بهت..

منم رفتم جلو زدم رو شونش؛گفتم خوب بخوابی..

یهو جا خورد...

لامصب زیر بار نمی رفت،میگفت عادت دارم تو خواب راه میرم..

اینا همه به کنار،بدبخت هل شده بود خوروپف میکرد
:دی
دیدگاه  •   •   •  1393/04/23 - 15:50
+2
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥
اول خط سوار تاکسی شدم 1 نفر مونده بود تاکسی پر شه

بعد نیم ساعت یه دختره اومد راننده به شوخی گفت:

خانوم ما 1ساعته منتظر شماییم ...

دختره هول شد گفت: ببخشید خواب موندم ...

ینی ما 4 نفر که ترکیدیم.

خود تاکسیه از شدت خنده استارت نمیخورده ... :|
دیدگاه  •   •   •  1393/04/23 - 14:53
+3
*elnaz* *
*elnaz* *

میخواهم کمی بروم آن سوی دنیا....


آنجا که آسمان پنجره بیشتر دارد و خدا هم


دیدی بهتر...!


دیدگاه  •   •   •  1393/04/23 - 14:15
+3
yagmur
yagmur

http://upcity.ir/images2/54002670810992320116.jpg



%E3%83%8F%E3%83%BC%E3%83%88_%E5%8F%AF%E6ﺩﺧﺘــــــــﺮﻫﺎ
ﺑﺎ ﻋﺸﻖ ﺍﻭﻟﺸﺎﻥ ﺳﺎﺩﻩ ﺗﺮ ﻫﺴﺘﻨﺪ ﺍﻧﮕﺎﺭ

ﺳﺎﺩﻩ ﻣﯽ ﭘﻮﺷﺪ ، ﺳﺎﺩﻩ ﻣﯽ ﮔﯿﺮﺩ
ﻧﮕﺎﻫﺶ ﺑﺎ ﺷﯿﻄﻨﺖ ﺍﺳﺖ
ﻭﻗﺘﯽ ﻣﯿﺨﻨﺪﺩ ﺣﻘﯿﻘﯽ ﺍﺳﺖ ...
 ﻭﻗﺘﯽ ﺩﯾﺪﯼ ﮐﻢ ﮐﻢ ﻏﻠﯿﻆ ﺁﺭﺍﯾﺶ ﻣﯽ ﮐﻨﺪ
ﻟﺒﺎﺱ ﻫﺎﯼ ﭘﺮ ﺯﺭﻕ ﻭ ﺑﺮﻕ ﺗﺮﯼ ﻣﯽ ﭘﻮﺷﺪ
ﻧﮕﺎﻫﺶ ﺗﻮﯼ ﻋﮑﺲ ﺑﺎ ﻏﺮﻭﺭ ﺩﻭﺧﺘﻪ ﺷﺪﻩ ﺍﺳﺖ ﺑﻪ ﺩﻭﺭﺑﯿﻦ
ﺑﺪﺍﻥ ﺧﻨﺪﻩ ﻫﺎﯾﺶ ﻫﻢ ﺩﯾﮕﺮ ﺣﻘﯿﻘﯽ ﻧﯿﺴﺘﻨﺪ
ﺑﺪﺍﻥ ﺍﺯ ﯾﮏ ﻋﺸﻖ ﻋﻤﯿﻖ ﮔﺬﺷﺘﻪ ﺍﺳﺖ
ﻭ ﺩﯾﮕﺮ ﺳﺎﺩﮔﯽ ﻫﯿﭽﮑﺲ ﭼﺸﻤﺶ ﺭﺍ ﻧﻤﯽ ﮔﯿﺮﺩ
ﻫﯿﭻ ﻣﺮﺩ ﻣﻌﻤﻮﻟﯽ ﺍﯼ ﺭﺍ ﻧﻤﯽ ﭘﺴﻨﺪﺩ
ﻫﯿﭻ ﻣﺮﺩ ﻣﻌﻤﻮﻟﯽ ﺍﯼ ﺭﺍ

ﻗﻬﺮﻣﺎﻥ ﻓﺮﺽ ﻧﻤﯽ ﮐﻨﺪ
ﺩﯾﮕﺮ ﺭﻭﯾﺎﯾﯽ ﻧﺪﺍﺭﺩ ﺑﺮﺍﯼ ﻣﺮﺩﯼ
ﺑﺎﯾﺪ ﻗﻬﺮﻣﺎﻥ ﺑﺎﺷﯽ ﺗﺎ ﻗﻬﺮﻣﺎﻥ ﺑﺒﯿﻨﺪﺕ
ﭼﻬﺎﺭ ﺷﺎﻧﻪ ﺑﺎﺷﯽ ، ﻗﺪ ﺑﻠﻨﺪ ، ﺑﺎ ﻟﺒﺎﺱ ﻫﺎﯼ ﺁﻧﭽﻨﺎﻧﯽ
ﺩﺧﺘﺮﻫﺎ ﻓﻘﻂ ﺑﺎ ﻋﺸﻖ ﺍﻭﻟﺸﺎﻥ ﺳﺎﺩﻩ ﻫﺴﺘﻨﺪ...
بعد از آن
آنهـــا دیگر خودشان نیستنـــد%E3%83%8F%E3%83%BC%E3%83%88_%E5%8F%AF%E6

آخرین ویرایش توسط damla در [1393/04/23 - 01:21]
دیدگاه  •   •   •  1393/04/23 - 01:11
+4
yagmur
yagmur
http://upcity.ir/images2/53786291489464674120.jpg

%E3%83%8F%E3%83%BC%E3%83%88_%E5%8F%AF%E6آدمهایی هستنـد ک ِ آدمـ َند!

دستانتـآن را دَم به دقیقه میبوسند ُ بو میکشند

گاهی می آیند از دور نگآهتـآن میکنند ُ قربان صدقه راه رفتن تـان میروند

در خلوتـ دو نفری ِتـآن ولووم صدایشان را بالا میبرنـد ُ

تآ ته ِ نفسهایشان دیوآنه وار صدایتان میکنند ُ

دوستت دارم هایشآن را پشت سر هم تکرآر میکنند،

جلویتـ ناگهانی سبز میشوند تـا کمی ذوق ُ شوقت ـان را ببینند،

ک ِ یکـ هوو دستانتـان باز شود ُ جآنی بگیرید از هم...

از پشت سر دستانتـان را میگیرند ُ

سعی دارند مآندنتــآن را همیشگی کنند و قهر ها را پس بزنند ُ شمآ رآ دریابند

آدمهایی هستند ک ِ خستگی ـتآن را به جآن میخرند ُ

هیچ گآه منت ـی از سویشآن روی ِ سرتآن سنگینی نمیکنـد !

آدمهایی ک ِ کآر و زندگیشآن ، مآل ُ مقامشـآن ،

تنها داراییشآن دو جفتـ چشمآنتـان است ُ بـَس ! یا شاید دستانتـان ... !

شب ها سرشآن را روی ِ بالشت میگذارند ُ

صبح ها به اُمید ِ هوآی ِ دیدنتـآن چشمآنشان را به روی ِ دنیآ باز میکنند،

همین آدم ها هستند ک ِ نمآز عشق رآ ب ِ جآ می آورند

آدم هایی هستند ک ِ هرچه بنویسی ـشآن تمآم بشو نیستند ک ِ نیستند

این ها آدمهایی هستند ک ِ

با وجودشان عشق ، لبخنـد ، زندگـی ، مزه ی ِ
عسل به دهآنمــان میگیرد!%E3%83%8F%E3%83%BC%E3%83%88_%E5%8F%AF%E6




دیدگاه  •   •   •  1393/04/23 - 01:06
+3
yagmur
yagmur


gei66cvf51di9pyyxwb2.gif



میشود


صورتت را آنقدر نزدیک بیاوری

که لبخندت بیافتد

روی روسری ام

یا نگاهت

شُره کند از گوشواره هایم

فکر می کنی فرصت هست

موهایم را ببافم به انگشتت

شاید عطرت گره خورد

به گیره گیسویم ....


حالا هر چه تابستان

میخواهد در بزند

من و تو در فروردین مانده ایم .





nl6psk5s51ojkpdh3mxd.jpg

mezccxkuhhactavmm1ek.gif
دیدگاه  •   •   •  1393/04/22 - 23:49
+1
mehdi
mehdi

  1. از قضا روزی اگر حاکم این شهر شوم//وسط کعبه دو میخانه بنا خواهم کرد

  2. خون صد شیخ به یک مست فدا خواهم کرد//تا نگویند که مستان از خدا بی خبرند

  3. داستان داره

دیدگاه  •   •   •  1393/04/22 - 22:39
+4
farhad
farhad
`、ヽ、ヽ ヽ`、ヽ、ヽ、ヽ`、ヽ、ヽ``、、`、、ヽ、ヽ ヽ`、ヽ、ヽ、ヽ`、ヽ、ヽ``、、`、、 ヽ、 ヽ`、ヽ、ヽ、ヽ`、ヽ、ヽヽ、ヽ、ヽ、ヽ ヽ`、ヽ、ヽ、ヽ`、ヽ、ヽ ヽ、ヽ``、ヽ、ヽ、ヽ.`、ヽ、ヽ``、、`、、ヽ`、ヽ 、ヽ`、ヽ ╱◥████◣ │田│▓ ∩ │◥███◣ ╱◥◣ ◥████◣田∩田│ │╱◥█◣║∩∩∩ ║◥███◣ ││∩│ ▓ ║∩田│║▓田▓∩║ `、ヽ、ヽ、ヽ`、ヽ、ヽ``、、``、ヽヽ`、ヽ、ヽ、ヽ`、ヽヽ`、ヽ、ヽ、ヽ`、ヽヽ`、ヽ、ヽ、ヽ باز باران با ترانه میخورد بر بام خانه... خانه ام کو؟ خانه ات کو؟ آن دل دیوانه ات کو؟؟؟؟ روزهای کودکی کو؟ فصل خوب سادگی کو؟ یادت آید روز باران! گردش یک روز دیرین.. پس چه شد؟! دیگر کجا رفت؟! خاطرات خوب و شیرین
دیدگاه  •   •   •  1393/04/22 - 16:06
+8

تفکیک

جستجو برای
نوع پست توسط در گروه تاریخ