یافتن پست: #نکرد

♥ نگار ♥
♥ نگار ♥
.ﺩﯾﺸﺐ ﭘﻠﯿﺲ ﺟﻠﻮ ﻣﺎﺷﯿﻨﻤﻮ ﮔﺮﻓﺖ ...
ﺭﻓﺘﻢ ﺟﻠﻮ ﺑﻪ ﭘﻠﯿﺴﻪ ﺧﯿﻠﯽ ﺟﺪﯼ ﮔﻔﺘﻢ :
ﻣﯿﺪﻭﻧﯽ ﻣﻦ ﮐﯿﻢ ... ؟

.
ﮔﻔﺖ ﮐﯽ ﻫﺴﺘﯽ ... ؟
.
.
.
.
.
ﮔﻔﺘﻢ :ﻣﻦ ﯾﻪ ﭘﺮﻧﺪﻡ ﺁﺭﺯﻭ ﺩﺍﺭﻡ ﺗﻮ ﺑﺎﻏﻢ ﺑﺎﺷﯽ .
ﺟﺮﯾﻤﻢ ﻧﮑﺮﺩ ...
ﮔﺎﺯ ﺍﺷﮑﺎﻭﺭ ﺩﺭ ﺁﻭﺭﺩ ﺍﺯ ﺧﺠﺎﻟﺘﻢ ﺩﺭﺍﻭﻣﺪ ﻣﺎﺷﯿﻦ ﻫﻢ ﺭﻓﺖ
ﭘﺎﺭﮐﯿﻨﮓ ﺗﺎ 1 ﺳﺎﻋﺖ ﭘﯿﺸﻢ ﺑﻪ ﻋﻠﺖ ﻣﺸﮑﻮﮎ ﺑﻮﺩﻥ ﺑﻪ
ﻣﺼﺮﻑ ﻣﻮﺍﺩ ﺗﻮﻫﻢ ﺯﺍ ﺑﺎﺯﺩﺍﺷﺖ ﺑﻮﺩﻡ !.
دیدگاه  •   •   •  1392/08/18 - 14:48
+1
alireza
alireza
پیک عرق تو دستم بود گفتن به سلامتی اون پسری که به دوست دخترش دست نزد گفت شاید مال من نشی پیک عرق تودستم تبخیر شدو یه این طور پسری پیدا نکردم.
دیدگاه  •   •   •  1392/08/16 - 18:23
+6
ehsan mohammadi
ehsan mohammadi
گفت : که چی ؟ هی جانباز جانباز ، شهید شهید !

میخواستن نرن ! کسی مجبورشون نکرده بود که !

گفتم : چرا اتفاقا ! مجبورشون میکرد !

گفت : کی ؟!

گفتم : همون که تو نداریش !

گفت : من ندارم ؟! چی رو ؟!


گفتم : غیرت ! ! !
دیدگاه  •   •   •  1392/08/16 - 00:54
+6
ehsan mohammadi
ehsan mohammadi
از بوی گلاب بدم می آید ، همون آب معدنی کفایت می کند... ،
نگید این رانی هلو دوست داشت ، سنگ قبرش رو با رانی بشوریمااا ،
نوچ میشه ، من از مورچه ها دل خوشی ندارم !
آقایون فامیل ، به خاطر من سه متر ریش نزارید !
خانوم های فامیل ، خواهشا بالای سر قبرم جیغ و داد نکنید ،
باور کنید من از همهمه و شلوغی بدم میومد ! مردم ، گناه که نکردم !
مراسم ختم من رو تو هیچ مسجدی نگیرید ،
راستی [!] هم نیارید واسه فامیل ، دینی کلاس پنجم رو یادآوری کنه !!!
توی درایو E عکس دارم ، خوراک اعلامیه ،
عکس پرسنلی نزاریداا ، اونا جلب ترحم نمی کنه !
بعد از مرگم هنوز میت رو زمین مونده هارد کامپیوترم رو بزارید تو ماکروفر !
یه کاری کنید درایو D بیشتر ب[!] ! من اندک آبرویی داشتم در این خانواده !!!
یه وقت ساندیس ماندیس دست فامیل ندیداااا ... ساندیس خیلی بده !!!
روی خرما ها پودر نارگیل نریزید ، هم شکلش خز میشه ، هم بد مزه میشه !
همون گردو بزارید لاش خیلی حال میده !
( پ ن : هنگام تزئین حلوا دست خود را با آب و صابون بشویید ! )
پنج شنبه ها سر خاکم نیاید چه کاریه ؟ ترافــــیک !
فیس بوکم رو بلاک نکنید ، گهگداری باهاش پست بدید بیاد بالا جیگر رفیقام کباب شه !
به اقوام بگویید از اون تکست های [!]ام بگن
مثلا هنگام دیدن قبرم بگن : خونه ی نو مبارک !
شایعه کنید قبل مرگش بهش الهام شده بود میمره !
از اون دیالوگ هاست که مو به تن سیخ می کنه هااا !!
هنگام خاک کردنم یک بیل کوچک کنارم بگذارید ، شاید دلم برایتان تنگ شد !!
دیدگاه  •   •   •  1392/08/14 - 16:33
+2
-1
AmirAli
AmirAli
رسیدم توی کوچه مون ، دیدم یه خانومی داره ماشینش رو بین دوتا ماشین دیگه پارک می کنه….
جای پارک خیلی کم بود و بنده خدا حسابی کلافه شده بود….
وایستادم و فرمون دادم بهش ، « بیابیاااا، خب!حالا فرمون رو کامل برگردون!خوبه خوبه، خاموش کن.»
بعدش هم بدون اینکه منتظر تشکر خانومه بشم راه افتادم برم
که دیدم خانومه صدا کرد و گفت دستت درد نکنه ، زحمت کشیدی!!!!
گفتم خواهش می کنم ، کاری نکردم…
گفت : دانشمند! من داشتم از پارک در می اومدم…
ازین سوتی های ضایع ندیم جلو خانومااا 
دیدگاه  •   •   •  1392/08/14 - 08:09
+6
AmirAli
AmirAli
چه حسیه وقتی زدین به تیپو تاپ هم،و تو عادت کردی به بودنش و پیام دادنش و شب بخیر گفتنش....خوابت نمیبره داری دیوونه میشی آخه تو باعث بحث نبودی توکاری نکردی بخوای معذرت خواهی کنی نه غرورت اجازه ی منت کشی نمیده ولش کن خودش باید برگرده...............نمیتونم نمیشه دارم دیوونه میشم............گوشیو بر میداری پیام میدی:هان چیه منت کشی ممنوع! وهمین پیان کوتاه آشتی میاره
دیدگاه  •   •   •  1392/08/12 - 08:37
+1
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥
آنتی ویروس لپ تاپمو یک سال و نیمه آپدیت نکردم

یه ماهه پیغام میده: هر غلطی دوست داری بکن
من دیگه کاری به کارت ندارم !:
دیدگاه  •   •   •  1392/08/11 - 20:03
+4
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥
چه عمر ها که . . .

.

.

صرف پیدا کردن اون 4تا عدد واسه شکستن قفل ماهواره نکردیم..
دیدگاه  •   •   •  1392/08/11 - 17:53
+2
mahdi yahya
mahdi yahya
میگن اگر کسی که ولت کرده و رفته و بعد از ی مدت برگرده فکر نکنوست داره برا این برگشته که بهتر از تو رو پیدا نکرده
دیدگاه  •   •   •  1392/08/10 - 20:52
+7
♥♥♥♥♥♥ R A M I N♥♥♥♥♥♥
♥♥♥♥♥♥ R A M I N♥♥♥♥♥♥

خدا نگه دار مدینه


 


 


خدا نگه دار مدینه


دارم میرم از این دیار


اینجا کسی وفا نکرد


دارم میرم به سوی یار


آتیش به جونم میزنه


یاد مدینه و دیوار


مادر ما به زیر پا


مردم می خوابیدن کنار


میرم یه کربلای بشم


فدایی قلب خدا


با اکبر و با اصغرم


با عباس ابن المرتضی


حسین حسین حسین


غریبه مادری حسین


حسین حسین حسین


غریبه مادری حسین


حسین حسین حسین


غریبه مادری حسین


حسین حسین حسین


غریبه مادری حسین


لحظه به لحظه زینبم


نزدیک میشیم به کربلا


اینجا همونجایی که


سر میشه از بدن جدا


صفا به جسم اکبرم


در خاک و خون شناورم


 


 

دیدگاه  •   •   •  1392/08/10 - 20:26
+6

تفکیک

جستجو برای
نوع پست توسط در گروه تاریخ