یافتن پست: #نگاهت

♥ نگار ♥
♥ نگار ♥
تصادف کنم حافظه ام را از دست بدهم ...

همه دلشان برایم بسوزد و بگویند : "بیچاره"

که کم حرف تر از الان باشم که تو بیایـی به دیدنم

خیره خیـره فقط نگاهت کـنم...!!
دیدگاه  •   •   •  1393/03/15 - 19:09
maryam
maryam

تجسم کن کنارت باشد ...
شب ... قبل از خواب ...
نگاهش کنی تا مطمئن شوی که هست
که می ماند ...
صبح که بیدار می شوی،هنوزم هست !
که خواب نیست
که حقیقت دارد بودنش
فکرش را بکن ...
نگرانیت را بفهمد،نگاهت کند،ببوسدت،نزدیکتر شود،
طوری که نفسش صورتت را گرم کند،بگوید :
بخواب عزیزم،کنارت هستم ...
واین یعنی زندگی ...
خودِخودِ زندگیــــ ...
دیدگاه  •   •   •  1393/03/5 - 22:47
+5
محمد
محمد

راهی یه کوله راهم...

کوله بار عشقو بستم...


دیگه از خودم بریدم...


دیگه از آینه خستم...


تویی کعبه ی وجودم...


دور چشمه ی تو گشتم....


نکن از دلم گلایه...


باید از تو می گذشتم...


میخوام این عشق قشنگو...


از نگاهت پس بگیرم...


نمیخوام مثل پرنده...


تو یه قفس بمیرم...


ای نگاه مشکیه ناز...


کاش تو مهربون نبودی...


میون این همه آدم...


تو یه همزبون نبودی...


لحظه ی گذشتن از تو...


آخرین لحظه ی دیدار...


واسه تو از تو گذشتم...


همینو میگن یه:


 


ایثار... .

دیدگاه  •   •   •  1393/03/5 - 10:47
+1
maryam
maryam
با آنکه زنم ...
نمی ترسم اگر نگاهت کنم و بگویم دوستت دارم ،

نمی ترسم اگر بار اول من ببوسمت ،
نمی ترسم اگر جار بزنم که عاشقم ، 
ولی ...
وای بر آن وقت که تو ناز کنی
مطءمن باش "مردانه" می روم
4 دیدگاه  •   •   •  1393/03/3 - 23:29
+2
maryam
maryam



اوج لذت
اونجاست که نصف شب ...
وقتی
تو انتهای ناامیدی آخرین نگاهت رو به گوشی
میکنی
و
سایلنت میکنی که با بغض بخوابی ،
یه پیام ازش بیاد
که نوشته :
" دلم گرفته ، یه چیزی بگو !!
فقط تو میتونی آرومم کنی !!! "






دیدگاه  •   •   •  1393/02/31 - 23:21
+3
*elnaz* *
*elnaz* *

پلک شب می پرد



      در آستانه ی نور



          نماز باران می خوانم براین هوای گرفته



             تا که شاید کویر دل



                     سیراب شود از عطش نگاهت


دیدگاه  •   •   •  1393/02/29 - 19:24
+4
maryam
maryam
با آنکه زنم ...
نمی ترسم اگر نگاهت کنم و بگویم دوستت دارم ،

نمی ترسم اگر بار اول من ببوسمت ،
نمی ترسم اگر جار بزنم که عاشقم ، 
ولی ...
وای بر آن وقت که تو ناز کنی
مطءمن باش "مردانه" می روم..............................
دیدگاه  •   •   •  1393/02/29 - 13:30
+2
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥







مغناطیس نگاهت تمام امواج را می نوردد....
آن گاه
نگاهم درگیر چشمانت میشود....






دیدگاه  •   •   •  1393/02/29 - 10:18
+5
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥
رویای با تو بودن را نمی توان نوشت نمی توان گفت و حتی نمیتوان سرود
با تو بودن قصه شیرینی است به وسعت تلخی تنهایی
و داشتن تو فانوسی به روشنایی هر چه تاریکی در نداشتند
و...و من همچون غربت زدای در اغوش بی کران دریای بی کسی
به انتظار ساحل نگاهت می نشینم و می مانم تا ابد
وتا وقتی که شبنم زلال احساست زنگار غم را از وجودم بشوید
بانوی دریای من...
کاش قلب وسعت می گرفت شمع با پروانه الفت می گرفت
کاش توی جاده های زندگی خنده هم از گریه سبقت می گرفت.
دیدگاه  •   •   •  1393/02/28 - 12:26
*elnaz* *
*elnaz* *
خدایااا

 

ﺩﺳﺘﺎﻧﻢ ﺭﺍ ﺯﺩﻡ ﺯﯾﺮ ﭼﺎﻧﻪ ﺍﻡ

 

ﻣﺎﺕ ﻭ ﻣﺒﻬﻮﺕ ﻧﮕﺎﻫﺖ ﻣﯿﮑﻨﻢ

 

ﻃﻠﺒـــﮑﺎﺭ ﻫﻢ ﻧﯿﺴﺘﻢ

 

ﻓﻘﻂ

ﻣﺸﺘﺎﻕ ﺍﯾﻨﻢ ﮐﻪ ﺑﺪﺍﻧﻢ

 

ﺗــﻪ ﻗﺼﻪ ﭼــﻪ ﻣﯿﮑﻨﯽ ﺑﺎ ﻣــﻦ...
دیدگاه  •   •   •  1393/02/24 - 00:54
+4
صفحات: 1 2 3 4 5 پست بیشتر

تفکیک

جستجو برای
نوع پست توسط در گروه تاریخ