آدم باید یک “تو” داشته باشه که هروقت از همه چی خسته و ناامید بود بهش بگه : مهم نیست که قشنگ نیستی ، قشنگ اینه که مهم نیستی بعد اونم قهر کنه پاشه بره پی کارش بابا جمع کنید کاسه کوزتونو اعصاب ندارم != )))
امنیت دادن به یک زن یعنی: محکم دستش را گرفتن ... با دیوانگی هایش زندگی کردن ... احساسِ زنانه اش را فهمیدن ... امنیت یعنی: دستت را که می گیرد ،صورتت را که میبوسد، بداند ناب تر از دست هایِ تو دستی نیست .... بداند ماندنی تر از نگاهِ تو چشمی نیست ... بداند برایِ بوسه هایش مرز نمی گذاری، برایِ خنده هایش می خندی، برایِ گریه هایش شانه می شوی ... بداند برایِ راست گفتن مستی نمی خواهی ... بداند برایِ لحظه هایِ تنهاییت سیگار نمی خواهی ...
در جلسه امتحانِ عشق من ماندهام و یک برگۀ سفید! یک دنیا حرف ناگفتنی و یک بغل تنهایی و دلتنگی.. درد دل من در این کاغذ کوچک جا نمیشود! در این سکوت بغضآلود قطره کوچکی هوس سرسره بازی میکند! و برگۀ سفیدم عاشقانه قطره را در آغوش میکشد! عشق تو نوشتنی نیست.. در برگهام، کنار آن قطره، یک قلب میکشم! وقت تمام است. برگهها بالا..
وقتی تو بودی؛ هوا،هوای ما را داشت من تو را،تو مرا و خدا هم می نشست ما را می پائید تا مبادا... حالا که نیستی؛ هوا گرفته می شود،داغ می کند من بی تاب می شوم،گریه می کنم خدا هم حوصله اش سر می رود، مدام می خوابد..............
ماهایی که تا دم صبح بیداریم تا لنگ ظهر خوابیم مشکل از بیکاری و بی خوابیمون نیست... ما ذاتن امریکایی هستیم..بدنمون به وقت امریکاتنظیمه چکار کنیم طبیعتمونه دیگه