یافتن پست: #نیست

♥ نگار ♥
♥ نگار ♥
ﺳﺎﻝ۱۳۶۰ ﭘﺴﺮ : ﺳﻼﻡ ﺁﺑﺠﯽ ﺣﺎﻝ ﺷﻤﺎ ﺧﻮﺑﻪ
ﺩﺧﺪﺭ: ﻋﻠﯿﮏ ﺳﻼﻡ ﺑﺮﺍﺩﺭ ﺑﻪ ﻣﺮﺣﻤﺖ ﺷﻤﺎ ﺧﻮﺑﻢ
ﺳﺎﻝ۱۳۷۰ ﭘﺴﺮ: ﺳﻼﻡ ﻣﺮﯾﻢ ﺧﺎﻧﻮﻡ ﺧﻮﺑﯽ ﺷﻤﺎ
ﺩﺧﺪﺭ: ﺳﻼﻡ ﺭﺍﻣﯿﻦ ﺟﺎﻥ ﻣﻤﻨﻮﻥ ﺷﻤﺎ ﭼﻄﻮﺭﯼ

ﺳﺎﻝ۱۳۸۵: ﭘﺴﺮ:ﺳﻼﻡ ﯾﺎﻧﮕﻮﻡ ﻣﻦ
ﺩﺧﺪﺭ:ﺱ ﻋﺴﯿﺴﻢ ﻣﺮﺳﯽ ﻣﻤﻨﻮﻧﻢ ﻋﻘﺸﻢ
ﺳﺎﻝ ۱۳۹۰ ﭘﺴﺮ: ﺳﻼﻡ ﺧﻮﺷﮑﻠﻢ ﮐﻮﺷﯽ ﻧﯿﺴﺘﯽ
ﻧﮑﻨﻪ ﺧﻮﺭﺩﯼ ﺑﻪ ﭘﯿﺴﯽ ﺧﺨﺨﺦ
ﺩﺧﺪﺭ:ﭼﻄﻮﻝ ﻣﺘﻮﻟﯽ ﻋﺠﻘﻢ ﻧﯿﺘﯽ ﻣﻦ ﺩﺗﻨﮕﺘﻢ
ﺳﺎﻝ۱۳۹۱ ﭘﺴﺮ: ﺳﻼﻡ ﻣﻮﺳﺘﺎﻧﮓ ﻣﻦ
ﺩﺧﺪﺭ:ﺱ ﭼﻄﻮﻟﯽ ﻋﺠﻘﻢ ﻗﻤﻘﻤﻠﯽ ﻗﺎﺑﻮﻟﯽ ﺩﯾﺪﻫﻤﻨﻮ ﺩﻭﺩ ﻧﺪﺍﻟﯽ ﺑﻘﻮﻟﻢ
ﺳﺎﻝ۱۳۹۴ ﭘﺴﺮ:ﺳﻼﻡ ﻋﺸﻘﻢ
ﺩﺧﺪﺭ: ﻫﻨﺘﻘﻦ ﺗﺨﻬﺮﺗﻬﺦ ﻫﻌﺘﺮﻫﺘﺜﺨﺤﻨﺤﺨﺮ
ﺳﺎﻝ ۱۳۹۶ ﭘﺴﺮ: ﺳﻼﻡ ﻋﺸﻘﻢ
ﺩﺧﺪﺭ:中航网群. 中国航空集团公司, 中国航空(集团)
دیدگاه  •   •   •  1392/06/12 - 18:37
+2
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥
سلامتی دختری که وقتی فهمید وضع مالی دوس پسرش خوب نیست. باهاش بهم زد که بیشتر از اینا تو خرج نیفته باز بگید دخترا بدن
دیدگاه  •   •   •  1392/06/12 - 18:35
+2
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥



نخند زن ذلیل نیست، مامانشون مرده <img src=(" title=":((" />




دیدگاه  •   •   •  1392/06/12 - 16:20
+2
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥



جنگل …
فقط سوختنی نیست …

خوردنی هم هست …

من یک جنگل چوب سادگی ام را خورده ام …


دیدگاه  •   •   •  1392/06/12 - 16:02
+1
*elnaz* *
*elnaz* *
غمی نیست، اگر پایان راه ناپیداست... غمی نیست، وقتی مسیر زیباست... +از من می شنوی : آسمان را دریاب که تو رفته ای...
دیدگاه  •   •   •  1392/06/12 - 15:05
+3
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥
به اونایی که عجله دارن فارغ التحصیل شن یادآوری کنم که عزیزم بیرون که کار نیست ، باور کن خونه هم هیچ خبری نیست !
همون دانشگاه بمون حداقل هر کی پرسید چیکار میکنی بگی دانشجو هستم
دیدگاه  •   •   •  1392/06/12 - 15:04
+2
*elnaz* *
*elnaz* *
تو با عقربه ها هم جیک و پیک داری...! وقتی نیستی حال راه رفتن ندارند.


دیدگاه  •   •   •  1392/06/12 - 14:58
+3
*elnaz* *
*elnaz* *
دست دلم از هر چه می خواهد کوتاهست... آخه دلم که بارباپاپا نیست... بارباماما هم نیست... باربانی نی هم نیست.
دیدگاه  •   •   •  1392/06/12 - 14:45
+4
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥
خدایا خسته ام!
از غریبــه بــودن بیــن ِ این آدمـ ها
از بـے کسـے
از ایـــن کـه از جنـس ِ آدمـ های اطرافــم نیستــم
از اینکه همه تا میفهمــن از خودشــون نیستــم
رفتارشــون باهامـ عوض میشـه
خدایــا!
تو بـا مــن باش
دیدگاه  •   •   •  1392/06/12 - 14:36
+1
*elnaz* *
*elnaz* *
بگرداتاقم را شعر ها و لباس هایم را میان این همه چیزی چز جای خالی خودت نیست از پاهایت نترس روزی تو را از این حیاط می برند و پله های ایوان را فراموش می کنی نرنج از دست هایت که دست تکان می دهی و چمدان چرخداری را تا ایستگاه می کشی و غروب میروی.............


دیدگاه  •   •   •  1392/06/12 - 14:22
+2

تفکیک

جستجو برای
نوع پست توسط در گروه تاریخ