یافتن پست: #ها

hamed
hamed

آل (افسانه)
ل یا زائوترسان موجودی خیالی-افسانه‌ای است. در باور عامه، موجودی است که اگر زن تازه‌زا را تنها بگذارند، سراغش می‌آید و بدو آزار یا آسیب می‌رساند.


آل یک گونه از موجودات اهریمنی در باور مردمان قفقاز، ایران، آسیای میانه و بخش‌هایی از جنوب روسیه است. در باورهای سنتی، نقش آلها در تولید مثل انسانهاست بهین دلیل آنها را اهریمن وضع حمل یا زایمان می‌دانند.


آلها در مناطق گوناگون دارای نامهای مختلفی هستند مثلاً در ارمنستان به «آلک»، در میان کردها به «اُل»، در افغانستان و تاجیکستان به «هال» یا «خال»، در کشورهای ترک‌زبان آسیای میانه به «آلباستی» یا «آلماستی» و در میان مردم کشمیر و بدخشان به «هالماستی» معروفند.


در فرهنگ بختیاری‌ها هم وجود آلها با عبارات رایجی مانند «آل برده» و «الهی آل ببردت» به چشم می‌خورد.


در روایات ارمنی، آلها قلب و شش زن درحال زایمان، زن آبستن و زنی تازه زایمان کرده (زائو را می‌دزدند وسبب مرگ او می‌شوند. آنها همچنین با آسیب رساندن به جنین در زهدان مادر سبب سقط جنین می‌شوند. آلها نوزادان زیر چهل روز را دزدیده و اقدام به تعویض آنها با بچه خود یا بچه جن می‌کنند. (مانند الفها در باورهای ژرمنی. آلها نیز مانند انسانها داری دو جنس زن و مرد هستند.

دیدگاه  •   •   •  1393/04/2 - 16:21
+5
farhad
farhad
همیشه فکر میکردم روزها و ساعتها نمیگذرند ولی تو خواهی آمد ولی حقیقت این بود که روزها و ساعتها میگذرند و تو هرگز نخواهی آمد.
دیدگاه  •   •   •  1393/04/1 - 22:21
+6
SADAF.SHAHLAI
SADAF.SHAHLAI
رفیق .....پیراهنم را بزن تا بالا ...کمرم را دیدی ....نترس چیزی نیست..اینها فقط جای خنجرند...من نفهمیدم در رفاقت چه شد.....؟؟؟!!!اما تو مواظب باش.......
1 دیدگاه  •   •   •  1393/04/1 - 13:16
+7
SADAF.SHAHLAI
SADAF.SHAHLAI
چه سکوتی دنیا رافرا میگرفت اگا هرکسی تنها به اندازه صداقتش سخن میگفت.......{-47-}
دیدگاه  •   •   •  1393/04/1 - 13:13
+8
SADAF.SHAHLAI
SADAF.SHAHLAI
با تمام مدادرنگیهای دنیا باهر زبانی که بدانی یا ندانی ....خالی از هر تشبیه و استعاره و ایهام ....تنها برایت یک جمله خواهم نوشت..... دوستت دارم خاص ترین مخاطب خا{-41-}ص دنیا...           
دیدگاه  •   •   •  1393/03/31 - 23:04
+6
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥


2 دیدگاه  •   •   •  1393/03/31 - 20:10
+4
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥
یه جوری پستامُ لایک نمیکنین که انگارعشقِ اولتون من بودم

ویهو خطمو عوض کردم
4 دیدگاه  •   •   •  1393/03/31 - 19:57
+5
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥
ببین عزیزمن ﻣــــﻦ ﺍﻭﻧــــﻲﻛــــﻪ ﺧـــﻮﺩﻡ ﻣﻴـــــﺨــﻮﺍﺳـــﺘـﻢﻧﺸــــــﺪﻡ
ﭼـــــﻪ ﺑــﺮﺳـــــﻪ ﺑــــﻪﺍﻭﻧـــــﻲ ﻛــــﻪ ﺗـــﻮ ﻣﻴــــﺨـــﻮﺍﻱ
دیدگاه  •   •   •  1393/03/31 - 19:52
+4
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥
ﺳﻼﻣﺘﯽ ﺍﻭﻥ ﺩﺧﺘﺮﯼ ﮎ ﻣﻮﻗﻊ ﻋﻘﺪ ﺑﻪ ﺟﺎﯼ ﺍﯾﻨﮑﻪ ﺑﮕﻪ ﺑﺎ ﺍﺟﺎﺯﻩ
ﺑﺰﺭﮔﺘﺮﻫﺎ
ﮔﻔﺖ: ﺑﺎ ﺍﺟﺎﺯﻩ ﻋﺸﻘﻢ ﮎ ﻧﺬﺍﺷﺘﻦ ﺑﻬﺶ ﺑﺮﺳﻢ .......
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
ﺑﻌﺪﭼﺸﻤﺘﻮﻥ ﺭﻭﺯﺑﺪﻧﺒﯿﻨﻪ ﺩﻭﻣﺎﺩﭼﻨﺎﻥ ﮐﻮﺑﯿﺪ ﺗﻮﺻﻮﺭﺗﺶ ﮎ ﺻﺪﺍ ﺁﺏ ﻫﻮﯾﺞ
ﺩﺍﺩ
ﻋﻘﺪﺷﻢ ﻧﮑﺮﺩ .ﻣﺎﺩﺭﺷﻮﻫﺮ ﻭﺧﻮﺍﻫﺮﺷﻮﻫﺮﺷﻢ ﮔﯿﺴﺎﺷﻮﮐﻨﺪﻥ ﭼﻮﻥ ﺟﻠﻮ
ﻓﺎﻣﯿﻼ
ﺁﺑﺮﻭﺷﻮﻥ ﺭﻓﺘﻪ ﺑﻮﺩ .....
ﻭﺍﻣﺎﺑﺎﺑﺎﯼ ﻋﺮﻭﺱ !!! ﺑﺎﮐﻤﺮﺑﻨﺪ ﺍﻓﺘﺎﺩﺑﻪ ﺟﻮﻧﺶ ﺗﺎ ﺟﺎﯾﯽ ﮎ ﺟﺎﺩﺍﺷﺖ ﺯﺩ
ﺳﯿﺎﻩ ﻭﮐﺒﻮﺩﺵ ﮐﺮﺩ !..
ﺍﻻﻧﻢ ﻃﻔﻠﮏ ﺗﺮﺷﯿﺪﻩ ﻫﯿﭽﮑﺴﻢ ﻧﻤﯿﺎﺩﺑﮕﯿﺮﺵ .
ﺑﺎﺑﺎﺷﻢ ﻧﻤﯿﺰﺍﺭﻩ ﺍﺯﺧﻮﻧﻪ ﺑﺮﻩ ﺑﯿﺮﻭﻥ , ﻋﺸﻘﺸﻢ ﺍﻻﻥ ﺩﻭﺗﺎ ﺑﭽﻪ ﺩﺍﺭﻩ
ﺯﻧﺸﻢ ﺧﻌﻠﯽ ﺩﻭﺳﺖ ﺩﺍﺭﻩ !!!......
ﻧﺘﯿﺠﻪ ﺍﺧﻼﻗﯽ:
ﺩﺭﺯﻣﺎﻥ ﻋﻘﺪﺍﺯﭘﺪﺭ ﻭﻣﺎﺩﺭ ﺧﻮﯾﺶ ﺍﺟﺎﺯﻩ ﺑﮕﯿﺮﯾﺪ !.... ﺑﺎﺗﺸﮑﺮ !!!
دیدگاه  •   •   •  1393/03/31 - 19:51
+3
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥
ﺗﻮ ﺭﺍﻫﺮﻭ ﺩﺍﻧﺸﮕﺎﻩ یه دختر به یه پسره خورد ﺟﺰﻭﻩ ﻫﺎش ﺭﯾﺨﺖ ﺯﻣﯿﻦ ...

ﯾﻬﻮ برگشت ﮔﻔﺖ: هوووووووی مگه کوری ﺣﻮﺍﺳﺖ ﮐﺠﺎﺱ ؟؟؟

ﻣﻠﺖ عصبی ﺷﺪﻥ :|

قبلنا ﺗﻮ ﺍﯾﻦ ﻣﻮﺍﻗﻊ ﻋﺎﺷﻖ ﻣﯿﺸﺪﻥ :|

البته الان ایام امتحاناته نمیشه زود قضاوت کرد
دیدگاه  •   •   •  1393/03/31 - 19:39
+4

تفکیک

جستجو برای
نوع پست توسط در گروه تاریخ