shiva joOoOoOn
تو از من بیرون میروی من از این حس بیرون نمیروم
تو بی هوا نفس میکشی و من به هوای تو زندگی میکنم
وقتی این لحظه ها برای تو مفهومی ندارد ،
برای من بی تو اینجا هیچ حس خوبی ندارد
اینکه بفهمم به عشق من تا اینجا نیامدی
به این باور میرسم که هیچگاه حرف دلم را نخوانده ای
تو در سرزمین عشق گم شده ای و من در تو محو شده ام
مثل یخ در آتش بی وفایی هایت آب شده ام
گاهی فکر میکنم ما هر دو عاشقترینیم
اما تو این فکر مرا نمیخوانی ، تو اصلا مرا نمیخواهی
و اشک ها میریزند و حسرتی است که در دلی میماند که همیشه در حسرت بوده
حسرت لحظه ای که همیشه در آرزوی به حقیقت پیوستن بوده
ای کاش این دنیا با این تصویر زشت نبود ، ای کاش سرنوشت ما با هم یکی نبود
که چه آسان دل دادی و چه آسان دل ب[!]
چه معصومانه آمدی و چه بی رحمانه داری میروی
و اینجاست که از ارزشهای قلبم کاسته میشود
تصویر حرکتهای غم در صحنه دلم آهسته میشود
و از ریشه خشک میشوم ، وقتی آبی به این خاک نمیرسد ،
همه چیز که مثل آن روزهای اول نمیشود
که وقتی غنچه بودم آب به من میرسید ، نور عشق همیشه بر قلبم میتابید
تا که گل شدم و این قصه ادامه د
♥ نگار ♥
همیشه سعی کردم تو زندگیم با کسانی که در برخورد با اطرفیان کلمه هایی مثل: جوجو, عجیجم, عجقم و جیگلتو رو استفاده می کنن کنار بیام!!!
ولی خدایی دیگه تحمل جمله:
"تی تال می تونی" ؟؟ (چی کار می کنی؟)
از توانایی و اعصاب من خارجه ...!!
♥ نگار ♥
عقاب در آغاز پر کشیدن ، پر میریزد
ولی در اوج حتی از بال زدن هم بی نیاز است
همیشه آغاز راه دشوار است
AmiR
همیشه در حالیكه
یه عالمه حرف بیخ گلوت چسبیده!
یه عالمه اشك توی چشاته!
یه عالمه حسرت توی دلت تلنبار شده...
باید بگی:خب...خداحافظ !...
خداحافظ!!!!!