ronak
همیشه اول راهیم راز گم شدن همینه،اونکه کوله بارو بسته ته راهو نمیبینه،یه نگاه اشتباهی یه هراس بی نشونه،همه خاطره های پشت سر رو میسوزونه،روزای زندگی گاهی مثل یک زندون سرده،گاهی که بغضای کهنه قلبامونو دوره کرده،دوباره عاشقی و غم دوباره حسرت دیروز،دوباره شراره های یه گذشته نفس سوز
ronak
من همیشه تشنه ما بودم و تو همیشه از من سیر بودی
عسل ایرانی
حکایت ما آدم ها ........ حکایت کفشاییه که ....... اگه جفت نباشند ...... هر کدومشون ........هر چقدر شیک باشند ........ هر چقدر هم نو باشند تا همیشه ...... لنگه به لنگه اند ...................... کاش ....... خدا وقتی ادم ها رو می آفرید ........ جفت هر کس رو باهاش می افرید ........ تا این همه آدمای لنگه به لنگه زیر این سقف ها ....... به اجبار خودشون رو جفت نشون نمی دادند ......
gha3m
هندویی عقربی را دید که در آب برای نجات خویش دست و پا میزند ... هندو به قصد کمک دستش را به طرف عقرب دراز کرد اما عقرب تلاش کرد تا نیشش بزند ! با این وجود مرد هنوز تلاش میکرد تا عقرب را از آب بیرون بیاورد اما عقرب دوباره سعی کرد او را نیش بزند ! مردی در آن نزدیکی به او گفت : چرا از نجات عقربی که مدام نیش میزند دست نمیکشی ؟! هندو گفت : عقرب به اقتضای طبیعتش نیش میزند. طبیعت عقرب نیش زدن است و طبیعت من عشق ورزیدن ... چرا باید از طبیعت خود که عشق ورزیدن است فقط به علت این که طبیعت عقرب نیش زدن است دست بکشم ؟! هیچگاه از عشق ورزیدن دست نکش همیشه خوب باش حتی اگر اطرافیانت نیشت بزنند ...
gha3m
به سلامتی اون پسری که خواست آدم بشه ولی یه دختر اومد تو زندگیش و نذاشت . . . همیشه پای یک زن در میان است !