اماهمیشه چشم به آسمان دارم
حس عجیبی است دیدن همان آسمانی که
شاید توچند لحظه پیش به آن خیره شده باشی
تمام حجم خیالم از تو لبریز است
دنیای خیالم کوچک نیست ، تو بی نهایت عزیزی . .
باران عشق همیشه می بارد اما در نوروز قطرههای باران طلایی رنگند.
از خدا می خواهم که همیشه زیر این باران خیس شوی
یه حرفایی همیشه هست که از عمق نگاه پیداست از اون حرفای تلخی که مثه شعر فروغ زیباست از اون حرفها که یک عمر به گوش ما شده ممنوع از اون حرفهای بی پرده شبیه شعری از شاملو از اون حرفها که میترسیم از اون حرفها که باید زد از اون درد دلای خوب از اون حرفهای خیلی بد نگفتی و نمیگم ها حقیقت های پنهانی از اون حرفها که میدونم از اون حرفها که میدونی به زیر سقف این خونه منم مثل تو مهمونم منم مثل تو میدونم تو این خونه نمیمونم یه حرفهایی همیشه هست که از درد توی سینه ست مثل رپ خونی شاهین پر از عشق پر از کینه ست پر از نا گفته هایی که خیال کردیم یکی دیگه دلش طاقت نمیاره همه حرفامون و میگه میگه میگه . . .
همیشه آخر حرفا پر از حرفای ناگفته ست همیشه حال ما اینه همیشه دنیا آشفته ست
به زیر سقف این خونه منم مثل تو مهمونم منم مثل تو میدونم تو این خونه نمیمونم
ای عشق جوانه کن بهار است هر شاخ کهن جوانه دار است شد غرق شکوفه سیب و دل نیز حوای همیشه بیقرار است سر سبزی نیم لحظه من سبزینه هفت سبزه زار است ای عشق شکفتنم بیاموز دل غنچه باغ انتظار است بیهوده مگوی کیست معشوق او چشم و چراغ روزگار است شهر تن و شهر جان ما را بسپار به او که شهریار است تا دیده بر او فتاد کاین کیست دل گفت که یار یار یار است ای عشق بدین مجال کوتاه زین بیش مرا چه اعتبار است برخیز و کمند خود رها کن دریاب که آخرین شکار است ای عشق بسوز هستیم را با یک نگهش که شعله وار است خاکستر من به راه او ریز بر گوی که بر منش گذار است بر گو که به دولت قدمهات از منت هر چه هست وارست