یافتن پست: #همین

♥ نگار ♥
♥ نگار ♥
به یکی همینطوری اس ام اس دادم: ببخشید میتونم شمارتونو داشته باشم؟


جواب داد: نه خیر :|


اصن اشک شوق تو چشام حلقه زد وقتی فهمیدم از من خنگ ترم هست
دیدگاه  •   •   •  1393/01/13 - 13:52
+3
mary jun
mary jun
تمام زندگی ام را میدهم ک بر گردی
و همین ک برگشتی بگویم :
"   دیگر نمی خواهمت گمشو   " 
دیدگاه  •   •   •  1393/01/13 - 13:28
+6
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥
5 دیدگاه  •   •   •  1393/01/11 - 23:14
+4
fereshte
fereshte
خدایا یادت هست ؟؟؟ دستشو گرفتم آرو پیشت گفتم:من اینو میخوام    گفتی: این خیلی کمه  بهتر ازینو برات کنار گذاشتم    پامو کوبیدم زمین گفتم من همینو میخوام                               گفتی : آخه.....            آخه........  قول اینو به یکی دیگه دادم
دیدگاه  •   •   •  1393/01/11 - 23:12
+4
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥

نیسان است دیگر
.
.
.
.
.
.
.
احترامش واجب است....
.
.
.
.
.
اگردر خیابان بهش راه ندهید از رویتان رد میشود
به همین سادگی
خیلی شیک و مجلسی^_^

دیدگاه  •   •   •  1393/01/11 - 22:59
+3
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥
ﻋﻄﺮ ﻓﺮﻭﺷﺎﯼ ﮐﻨﺎﺭ ﺧﯿﺎﺑﻮﻥ ﻫﻤﯿﻨﺠﻮﺭ ﭘﯿﺶ ﺑﺮﻥ ﺩﻭ ﺭﻭﺯ ﺩﯾﮕﻪ ﯾﻘﻪ ﺕُ ﻣﯿﮕﯿﺮﻥ
ﻋﻄﺮﻭ ﻣﯿﺬﺍﺭﻥ ﺗﻮ ﺟﯿﺒﺖ ﭘﻮﻟﺸﻮ ﺑﺮ ﻣﯿﺪﺍﺭﻥ
=)):))
دیدگاه  •   •   •  1393/01/11 - 22:33
+4
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥

ما میدانیم که حجم یک اتم اکثرا از فضای خالی تشکیل شده است. حال سوال اینجاست که اگر اتم ها اکثرا از فضای خالی تشکیل شده اند، آیا ماد نباید از ماده عبور کند؟ آیا نباید دست من از میز عبور کند؟

آنچه که یک جسم را سخت میسازد، ذرات بنیادی نیست. بلکه میدانهای الکتریکی بین ذرات است. دست من از میزم عبور نمیکند چرا که الکترون های دست من دفع الکتریکی میز را احساس می کند. و همین دفع الکتریکی مانع عبور دست من از میز میشود.

و باز اتم های میز است که مانع عبور دست من و یا شی از میز میشود. فضای خالی بین هسته و الکترون نقشی در استحکام ساختمان ماده ندارد، بلکه میدانهای الکتریکی چنین نقشی را دارند. به همین دلیل این میدانها نه تنها جسم مادی را می سازند، بلکه ساختمان ماده را حفظ می کنند.

2 دیدگاه  •   •   •  1393/01/11 - 22:29
+3
fereshte
fereshte
دختر:دوست دختر جدیدت خوشکله؟(تو دلش:آیا واقعا از من خوشکلتره   پسر:آره خوشکله(تو دلش:اما تو هنوز زیباترین دختری هستی که من میشناسم   دختر:شنیدم دختر شوخ طبع وجالبیه( درست اون چیزی که من نبودم  پسر: آره همینطوره(ولی در مقایسه با تو اون هیچی نیست  دختر:خب پس امیدوارم شما دوتا باهم بمونید(کاش ما دوتا باهم میموندیم)  پسر:منم برات آرزوی خوشبختی دارم(چرااین پایان رابطه ی ما شد؟  دختر:خب...من دیگه باید برم(قبل ارینکه گریه ام بگیره  پسر:آره منم همینطور(امیدوارم گریه نکنی   دختر:خداحافظ... ( هنوز دوست دارم و دلم برات تنگ میشه  پسر: باشه خداحافظ (بخدا ک هیچوقت عشقت از قلبم بیرون نمیره...هرگز )                      کاش ما آدما حرف دلمونو میزدیم....
2 دیدگاه  •   •   •  1393/01/11 - 21:39
+4
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥
به داداشم میگم پاکت تخمه رو


بذار اینور با هم بخوریم


یه دونه بهم داده میگه


اینو بخور بقیه شم همین مزه ست...
دیدگاه  •   •   •  1393/01/11 - 15:48
+4
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥
آیا از من خسته شدید؟...آیا پستهای من دیگر برایتان جالب نیست؟.. ناراضی هستید؟..به نزدیکترین دیوار سرتان را بکوبید,چون همینه که هست
دیدگاه  •   •   •  1393/01/11 - 15:46
+4

تفکیک

جستجو برای
نوع پست توسط در گروه تاریخ