یافتن پست: #هیچکس

♥ نگار ♥
♥ نگار ♥
بدترین کاری که یه نفر می تونه با دلت بکنه,
اینه که باعث بشه دیگه ذوق نکنی,
از بودن هیچکس!!!
دیدگاه  •   •   •  1392/06/23 - 21:56
+1
roya
roya
دلت که گرفت، دیگر منت زمین را نکش
راه آسمان باز است، پر بکش
او همیشه آغوشش باز است، نگفته تو را میخواند ؟
اگر هیچکس نیست، خدا که هست...
دیدگاه  •   •   •  1392/06/23 - 14:09
+1
nazli
nazli
در CARLO

خوابیدی تو تختت ..
هی قل میخوری ..

بعد گوشیتو بر میداری مینویسی :

" خوابم نمیبره "

سرد میشی ..

... بغض میکنی ..

میبینی هیچکسو نداری ..

که واسش اینو بفرستی !

تنهایی سخته ..

خیلی

دیدگاه  •   •   •  1392/06/21 - 21:10
+9
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥
...دیگر نسیم کوی تو هم یادی ز ما نکرد
از پیچ کوچه رد شد و ما را صدا نکرد

باشد خیالی نیست از این بی وفایی ها

دنیا نه به من به هیچکس وفا نکرد.......!!!
دیدگاه  •   •   •  1392/06/19 - 19:13
+2
korosh
korosh

تو مثل اون گل سرخی که گذاشتم لای دفتر، مثل تقدیر، مثل قسمت، مثل الماسی که هیچکس، واسه اون نذاشته قیمت..


 

دیدگاه  •   •   •  1392/06/18 - 11:21
+3
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥
باورت بشود یا نه!

روزی میرسد

که دلت برای هیچکس به اندازه من

تنگ نخواهد شد

برای نگاه کردنم

بوسیدنم

خندیدنم

اذیت کردنم

برای تمامی لحظاتی که در کنارم داشتی

روزی خواهد رسید

که در حسرت تکرار دوباره من

خواهی بود

میدانم روزی که نباشم

"هیچکس"

تکرار من نخواهد شد..
دیدگاه  •   •   •  1392/06/17 - 12:36
+3
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥
اگر دلت گرفت....سکوت کن، این روزها هیچکس معنی دلتنگی رانمیفهمد...
دیدگاه  •   •   •  1392/06/17 - 11:34
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥
هیچکس سرش شلوغ نیست.. همچی بستگی به اولویت ها دارد..!!
دیدگاه  •   •   •  1392/06/16 - 21:12
+3
behzadsadeghi
behzadsadeghi
تنهایی این نیست که هیچکس اطرافت نباشه! این نیست که با کسی دوست نباشی! این نیست که آدمی گوشه گیر و منزوی باشی! این نیست که کسی باهات حرف نزنه! این نیست که هیچوقت نتونی خوشحال باشی! این نیست که کسی دوستت نداشته باشه! تنهایی، یه حس درونیه! تنهایی یعنی "هیچکس نمیفهمه حالت بده ...
دیدگاه  •   •   •  1392/06/15 - 14:00
+3
nazli
nazli
حکایت آغوشی که سرد شد؛
لبخندی که خشک شد؛
و اشکی که فرو ریخت
حکایت دردهایی که به هیچکس نباید در موردشون چیزی گفت.
حکایت چشمانی که همیشه خیس هستن و باید پنهونشون کنم.
حکایت تمام حرفهای ناگفته ای که باید فرو بدم
حکایت اینهمه غمی که داره روی هم تلنبار میشه و انگار حکمتیه که هیچوقت تموم نشه.
حکایت خشمی که نمیتونم فریادشون کنم.
حکایت بغضی که نمی[!]
حکایت من که باید تنها با این همه مشکل ریز و درشت دست و پنجه نرم کنم.
و مهم تر از همه حکایت تویی که دیگر نمیشناسمت
دیدگاه  •   •   •  1392/06/14 - 23:37
+4

تفکیک

جستجو برای
نوع پست توسط در گروه تاریخ