♥ نگار ♥
هــــ ــرچــی از غـمــت نوشـــتم دلــ تو نســوخت به حالم...
یــ ـاد تـو هــ ــنـوزم ایــنجاسـت فـکر نکـن کـه بی خیالم...
تنـها بــ ـودن چـه قشـ ـنگه وقتـی هیچـ ـکس رو نداری...
وقـ ـتی بـا یـه بغـ ـض کهــنه شـونه هاشـ ـو کـم میاری!!
♥ نگار ♥
اعتراف میکنم تا حالا 3 بار کتاب شازده کوچولو رو خوندم ولی هیچ کدوم از این دیالوگایی که اینور اونور مینویسنو ندیدم توش!!!!!
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
به نظرتون نویسنده کجای کتاب قایمشون کرده نامرد؟؟؟؟
♥ نگار ♥
اعتراف میکنم::
یه روز داخل مترو صندلیم رو به یک پیرزن دادم
در حقم دعا کرد و گفت:
جوان دعا میکنم پیر شی اما هیچ وقت نوبتی نشی!!
سوال کردم حاج خانم نوبتی دیگه چیه ؟؟
گفت فردا که از کار افتاده شدی و قدرت انجام کارهای عادی روزانت رو نداشتی
بین بچه هات به خاطر نگهداریت دعوا نشه که امروز نوبت من نیست. من نگهش نمی دارم، نوبت توست.
امیدوارم هیچ کدوم ما هیچ وقت نوبتی نشیم!!
♥ نگار ♥
ﯾﺎﺭﻭ ﺩﯾﺮ ﻣﯿﺎﺩ ﺧﻮﻧﻪ ﺯﻧﺶ ﺑﻬﺶ ﻣﯿﮕﻪ :
ﮐﺠﺎ ﺑﻮﺩﯼ ﺳﻮﭘﺮﻣَﻦ؟
ﻣﯿﮕﻪ : ﺧﻮﻧﻪ ﺩﻭﺳﺘﺎﻡ .
ﺯﻧﺶ ﻣﯿﮕﻪ : ﭼﮑﺎﺭ ﻣﯿﮑﺮﺩﯼ ﺳﻮﭘﺮﻣَﻦ؟
ﻣﯿﮕﻪ : ﮐﺎﺭﺧﺎﺻﯽ ﻧﻤﯿﮑﺮﺩﯾﻢ . ﯾﻪ ﺩﻭﺭ ﻫﻤﯽ ﻣﺮﺩﻭﻧﻪ ﺳﺎﺩﻩ ﺑﻮﺩ .
ﺧﺎﻧﻤﺶ ﻣﯿﮕﻪ : ﺩﯾﮕﻪ ﭼﻪ ﮐﺮﺩﯼ ﺳﻮﭘﺮﻣَﻦ ؟
ﯾﺎﺭﻭ ﻣﯿﮕﻪ : ﺑﺎﺑﺎ ﭼﻪ ﺧﺒﺮﻩ ﺳﻮﭘﺮ ﻣﻦ ﺳﻮﭘﺮ ﻣﻦ ! ﻣﻨﻈﻮﺭﺕ ﭼﯿﻪ ؟؟ !!
ﺧﺎﻧﻤﺶ ﻣﯿﮕﻪ :
ﺁﺧﻪ ﻫﯿﭻ ﮐﺲ ﺗﻮ ﺩﻧﯿﺎ ﺷﻮﺭﺗﺸﻮ ﺭﻭﯼ ﺷﻠﻮﺍﺭ ﻧﻤﯿﭙﻮﺷﻪ ﻏﯿﺮ ﺳﻮﭘﺮﻣَﻦ
خدا رحمتش کنه
♥ نگار ♥
هربار که می شنیدم: "عاشقش شدم"
می گفتم:"چگونه؟ او که هیچ ندارد"
می گفت:"روزی چنان عاشق شوی که..."
ومن چه دیر فهمیدم که دعای عاشق زود مستجاب می شود....
♥ نگار ♥
هیچ دوست نداشتم یه روزی برسه که شارژرم واسه من جا تعیین کنه. :-|