یافتن پست: #وقتی

♥ نگار ♥
♥ نگار ♥
چه لذتی در خاموش کردن ناگهانی تلویزیون اونم وقتی که چندین جفت چشم با تمرکز بی سابقه به آن دوخته شده هست؟؟؟؟
اگه میدونید به منم بگید!
تفریح سالم مامانم شده جدیدا..!!!!
دیدگاه  •   •   •  1392/07/2 - 19:22
+2
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥
کاش خدا تو زندگی مثل داور فوتبال بود !!!!!!!!!!! وقتی زمین میخوردی و زخمی میشدی میومد بالا سرت ومیپرسید میتونی ادامه بدی ؟
دیدگاه  •   •   •  1392/07/2 - 19:19
+2
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥
همه چیزهای خوب از دست رفته یک روز بر میگردند

اما درست وقتی که یاد گرفته ایم بدون آنها زندگی کنیم
دیدگاه  •   •   •  1392/07/2 - 19:05
+2
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥
شما یادتون نمیاد ما وقتی بچه بودیم اول مهر که کفش نو برام میخریدن سر کلاس انقدر نیگاش میکردم که دیگه چشمام خسته میشد ، تازه اگه روش یه لک میفتاد با آب دهنم تمیزش میکردم …
انقد که من از کفشم لذت میبردم لیونل مسی از کفش طلاییش لذت نمیبره …
دیدگاه  •   •   •  1392/07/2 - 19:03
+2
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥
در CARLO
یه بار سه تا سگ دنبالم کردن، وقتی دیدم سرعتشون از من بیشتره و

دیر یا زود بهم میرسن

برگشتم دویدم طرفشون ، اون سه تا هم هنگیدن!

ترمز زدن با دو متر خط ترمز! بعد سه تایی شروع کردن به فرار کردن!

احتمالا پیش خودشون گفتن این دیگه چه خــــریه :|

بعد از اون واقعه تا مدتها احساس ابهت میکردم :))))))))))))
دیدگاه  •   •   •  1392/07/2 - 18:55
+4
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥
از مرگ نترسید ، از این بترسید که وقتی زنده اید

چیزی در درون شما بمیرد به نام " انسانیت "
دیدگاه  •   •   •  1392/07/2 - 18:44
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥
لحظه ای بود كه تو رفتی
سیل غم زندگیم رو برد
وقتی كه پل شكستی
تو به خیر٬ ما به سلامت
عاشقی به ما نیومد
بانوی عزیز عشقم
بدتر از همه در اومد
اشتباه بود٬ اشتباه بود
دل به تو بستن گناه بود
چه شبایی گریه كردم
تو به حالم خنده كردی
آغوش خداحافظی رو
حتی حوصله نكردی
نه ‚ تو عاشقم نبودی
مشت تو وا شده پیشم
دیگه دارم توی هق هق
گرگ بارون زده میشم
اشتباه بود ‚ اشتباه بود
دل به تو بستن گناه بود
دیدگاه  •   •   •  1392/07/2 - 18:22
+4
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥
ﻣﺮﺍ ﺑﺎﻭﺭ ﮐﻦ ...

ﻫﻤﺎﻧﻄﻮﺭ ﮐﻪ ﻫﺴﺘﻢ ...

ﺭﻧﮓ ﺧﻮﺩﻡ ...



ﻣﺮﺍ ﺁﻧﮕﻮﻧﻪ ﺑﺨﻮﺍﻩ ﮐﻪ ﺗﺮﺳﯿﻢ ﺷﺪﻩ ﺍﻡ ... ﺳﺎﺩﻩ

ﺳﺎﺩﻩ ....

اﯾﻦ ﺩﻝ ﮐﻮﭼﮑﻢ ﻣﯽ ﺷﮑﻨﺪ ﻭﻗﺘﯽ ...

ﺍﺯ ﺑﺎﻭﺭﻫﺎﯼ ﻏﻠﻂ ﺟﺎﻣﻪ ﻣﯽ ﺑﺎﻓﯽ ﻭ ﺑﻪ ﺯﻭﺭ ﺑﺮ ﺗﻨﻢ ﻣﯽﮐﻨﯽ

ﺁﻫﺴﺘﻪ ﻓﺮﻭ ﻣﯽ ﺭﯾﺰﻡ ...

ﺑﺎ ﺻﺪﺍﯾﯽ ﺑﻠﻨﺪ
دیدگاه  •   •   •  1392/07/2 - 17:43
+2
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥
گفتم: خدایا سوالی دارم! چرا وقتی شادم همه با من میخندند.
ولی، وقتی ناراحتم کسی با من نمیگرید؟!

جواب داد: شادی را برای جمع کردن دوست، آفریده ام
ولی، غم را برای انتخاب بهترین دوست.
دیدگاه  •   •   •  1392/07/2 - 17:18
+2
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥
اسمش را میگذاریم؛ دوست مجازی
اما آنسو یک آدم حقیقی نشسته
.
.
خصوصیاتش را که نمیتواند مخفی کند
... ...وقتی دلتنگی ها و آشفتگی هایش را مینویسد
وقت میگذارد برایم، وقت میگذارم برایش
.
.
نگرانش میشوم
دلتنگش میشوم
.
.
وقتی در صحبت هایم، به عنوانِ دوست یاد میشود
مطمئن میشوم که حقیقی ست
.
.
هرچند کنار هم نباشیم هرچند صدای هم را هم نشنیده باشیم،
من برایش سلامتی و شادی آرزودارم
هرکجا که باشد

پس دوست من در دنیای مجازی دوستت دارم ..
دیدگاه  •   •   •  1392/07/2 - 17:16
+2

تفکیک

جستجو برای
نوع پست توسط در گروه تاریخ