یافتن پست: #وقتی

xroyal54
xroyal54
چند وقته...

چندگاهیست وقتی می گویم :
اللهم کن لولیک الحجة بن الحسن
باآمدن نام دلربایت دلم نمی لرزد...

چندگاهیست وقتی می گویم :
صلواتک علیه و علی آبائه
به یاد مصیبتهای اهل بیتت اشک ماتم نمی ریزم...

چندگاهیست وقتی می گویم:
فی هذه الساعة
دگر به این نمی اندیشم که در این ساعت کجا منزل گرفته ای...

چندگاهیست وقتی می گویم :
و فی کل الساعة
دلم نمی سوزد که همه ساعاتم از آن تو نیست...

چندگاهیست وقتی می گویم :

ولیا و حافظا
احساس نمی کنم که سرپرستم، امامم کنار من ایستاده و
قطره های اشکم را به نظاره نشسته است...

چندگاهیست وقتی می گویم :
و قائدا و ناصرا
به یاد پیروزی لشکرت، در میان گریه لبخند بر لبم نقش نمی زند...

چندگاهیست وقتی می گویم:
و دلیلا و عینا
یقین ندارم که تو راهنما و نگهبان منی...

چندگاهیست وقتی می گویم :
حتی تسکنه أرضک طوعا
یقین ندارم که روز حکومت تو بر زمین،من هم شاهد مدینه فاضله ات باشم...

چندگاهیست وقتی می گویم :
و تمتعه فیها طویلا
به حال آنانی که در زمان دراز حکومتشیرین تو،
طعم عدالت را می چشند غبطه نمی خورم...

اما چندگاهیست دعای فرج را چند بار میخوانم
تا هم با آمدن نامت
دلم بلرزد
هم
اشکم بریزد
هم در جست و جویت باشم،
هم سرپرستم باشی،
هم به حال مردمان عصر ظهور غبطه بخورم و
هم احساس کنم خدا در نزدیکی من است...
السلام علیک یا ابا صالح مهدی (عج)
Photo: ‎چند وقته...<br />
<br />
چندگاهیست وقتی می گویم :<br />
اللهم کن لولیک الحجة بن الحسن<br />
باآمدن نام دلربایت دلم نمی لرزد...<br />
<br />
چندگاهیست وقتی می گویم :<br />
صلواتک علیه و علی آبائه<br />
به یاد مصیبتهای اهل بیتت اشک ماتم نمی ریزم...<br />
<br />
چندگاهیست وقتی می گویم:<br />
فی هذه الساعة<br />
دگر به این نمی اندیشم که در این ساعت کجا منزل گرفته ای...<br />
<br />
چندگاهیست وقتی می گویم :<br />
و فی کل الساعة<br />
دلم نمی سوزد که همه ساعاتم از آن تو نیست...<br />
<br />
چندگاهیست وقتی می گویم :<br />
ولیا و حافظا<br />
احساس نمی کنم که سرپرستم، امامم کنار من ایستاده و <br />
قطره های اشکم را به نظاره نشسته است...<br />
<br />
چندگاهیست وقتی می گویم :<br />
و قائدا و ناصرا<br />
به یاد پیروزی لشکرت، در میان گریه لبخند بر لبم نقش نمی زند...<br />
<br />
چندگاهیست وقتی می گویم:<br />
و دلیلا و عینا<br />
یقین ندارم که تو راهنما و نگهبان منی...<br />
<br />
چندگاهیست وقتی می گویم :<br />
حتی تسکنه أرضک طوعا<br />
یقین ندارم که روز حکومت تو بر زمین،من هم شاهد مدینه فاضله ات باشم...<br />
<br />
چندگاهیست وقتی می گویم :<br />
و تمتعه فیها طویلا<br />
به حال آنانی که در زمان دراز حکومتشیرین تو،<br />
 طعم عدالت را می چشند غبطه نمی خورم...<br />
<br />
اما چندگاهیست دعای فرج را چند بار میخوانم<br />
تا هم با آمدن نامت<br />
دلم بلرزد<br />
هم<br />
اشکم بریزد<br />
هم در جست و جویت باشم،<br />
هم سرپرستم باشی،<br />
هم به حال مردمان عصر ظهور غبطه بخورم و<br />
هم احساس کنم خدا در نزدیکی من است...<br />
السلام علیک یا ابا صالح مهدی (عج)‎
1 دیدگاه  •   •   •  1393/01/7 - 14:24
+5
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥

ﻣﺎﻣﺎﻥ ﮐﻪ ﺷﺪﻡ
ﭘﺴﺮﻣﻮ ﻣﯿﺒﺮﻡ ﻋﺮﻭﺳﮏ ﻓﺮﻭﺷﯽ ﻣﯿﮕﻢ ﻫﺮ ﮐﺪﻭﻣﻮ
ﺩﻭﺳﺖ ﺩﺍﺭﻩ ﺍﻧﺘﺨﺎﺏ ﮐﻨﻪ
ﺑﻬﺶ ﯾﺎﺩ ﻣﯿﺪﻡ ﺍﯾﻦ ﻋﺮﻭﺳﮏ ﺍﻧﺘﺨﺎﺏ ﺧﻮﺩﺷﻪ ﭘﺲ ﺑﺎﯾﺪ
ﺩﻭﺳﺘﺶ ﺩﺍﺷﺘﻪ ﺑﺎﺷﻪ...
ﺑﻬﺶ ﯾﺎﺩ ﻣﯿﺪﻡ ﺩﻧﯿﺎﯼ ﭘﺴﺮﻭﻧﺶ ﻓﻘﻂ ﻣﺎﺷﯿﻦ ﺑﺎﺯﯼ
ﻧﯿﺴﺖ ؛ ﺑﻬﺶ ﻗﻮﻝ ﻣﯿﺪﻡ ﺟﺎﯾﺰﻩ ﺧﻮﺏ ﻧﮕﻬﺪﺍﺭﯼ ﮐﺮﺩﻥ
ﺍﺯ ﻋﺮﻭﺳﮑﺶ ﯾﻪ ﻣﺎﺷﯿﻨﻪ !
ﻧﻤﯿﺨﻮﺍﻡ ﻭﻗﺘﯽ ﺑﺰﺭﮒ ﺷﺪ ﺑﺎ ﻣﺎﺷﯿﻨﺶ ﺩﻧﺒﺎﻝ ﻋﺮﻭﺳﮏ
ﺑﮕﺮﺩﻩ !
ﺑﻬﺶ ﯾﺎﺩ ﻣﯿﺪﻡ ﺍﮔﻪ ﺑﻬﺘﺮﯾﻦ ﺍﻧﺘﺨﺎﺏ ﺭﻭ ﮐﺮﺩ ﻭ ﻣﺮﺍﻗﺐ
ﺍﻧﺘﺨﺎﺑﺶ ﺑﻮﺩ ﺑﻪ ﺑﻬﺘﺮﯾﻨﻬﺎ ﻣﯿﺮﺳﻪ …
ﺍﯾﻨﺎﺭﻭ ﺑﻬﺶ ﻣﯿﮕﻢ ﺗﺎ ﭘﺴﺮﻡ ﯾﻪ ﻣﺮﺩ ﺑﺸﻪ ﻧﻪ ﯾﻪ ﻧﺎﻣﺮﺩ

2 دیدگاه  •   •   •  1393/01/6 - 14:05
+3
mary jun
mary jun
غصه هایت ک ریخت تو هم همه را فرامش کن
دلت را بتکان
اشتباهاتت وقتی افتاد روی زمین
بگذار همان جا بماند
فقط از لا ب لای اشتباهاتت ی تجربه را بیرون بکش
قاب کن و بزن ب دیوار دلت
دیدگاه  •   •   •  1393/01/6 - 11:30
+3
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥
بچه7ساله آیفون فایودستشه، خدا شاهده من هم سن ای بودم تنها خواستم ازخانوادم این بود وقتی خیار پوست میکنن منوصدا کنن پوست خیارا رو بخورم:|
دیدگاه  •   •   •  1393/01/4 - 22:16
+3
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥
یه ﺳﻮﺍلی ﺫﻫﻦ ﻣﻨﻮ ﺩﺭﮔﯿﺮﮐﺮﺩﻩ !
ﺍﯾﻦ ﺁﺗﺸﻨﺸﺎﻥ های ﻣﺤﺘﺮﻡ ،
ﭼﺮﺍ ﻫﻤﻮﻥ ﻃﺒﻘﻪ ﯼ ﺍﻭﻝ ﻧﻤﯽ ﺷﯿﻨﻦ ﮐﻪ ﻭﻗﺘﯽ ﻣﯿﺨﻮﺍﻥ ﺑﺮﻥ
ﻣﺎﻣﻮﺭﯾﺖ
ﻣﺠﺒﻮﺭ ﻧﺸﻦ ﺍﺯ ﺍﻭﻥ ﻣﯿﻠﻪ ﻫﺎ ﺳﺮ ﺑﺨﻮﺭﻥ ﺑﯿﺎﻥ ﭘﺎﯾﯿﻦ؟ :|
دیدگاه  •   •   •  1393/01/4 - 16:05
+4
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥
عریف عشق واقعی..........

عشق یعنی:به خطر انداختن همه چیز.

عشق یعنی:به دست آوردن فرصتی دباره.

عشق یعنی:احساس تعهد بدون احساس به دام افتادن

عشق یعنی:تصمیم گیری با هم.

عشق یعنی:با هم به تساوی رفتار کردن.

عشق یعنی:کسی که تو را باور دارد.

عشق یعنی:کسی که همیشه تو را میخنداند.

عشق یعنی:سهیم شدن در پیروزی وشکست ها.

عشق یعنی :سهیم شدن در بالا وپاین ها.

عشق یعنی:سعی در درک کردن حالات یک دیگر.

عشق یعنی:در عذرخواهی پیش قدم شدن.

عشق یعنی:وقتی که نمیتوانی به کس دیگه ای فکر کنی.

عشق یعنی:جشن گرفتن بدون هیچ مناسبتی.

عشق یعنی:وقتی که تنها گوشه چشمی کافی باشه.

عشق یعنی:صید یک عمر

عشق یعنی:لذت بردن از مناظر.

عشق یعنی:سقوط برای یک دیگر.

عشق یعنی:فراموش کردن زمان وقتی باهم هستید.

عشق یعنی:یک رویا.

عشق یعنی:باهم زیر بارون خیس شدن.

عشق یعنی:اینده خودت رو کنارش ببینی.

عشق یعنی:وقتی لیست خواستگاراتو میندازی دور.

عشق یعنی:وقی از خودت میپرسی اگه هم دیگرو نداشتیم چکار میکردیم؟

عشق یعنی:برات مهم نباشه که تعطیلات کجا میری.مهم این باشه که باکی باشی.

عشق یعنی:وقتی اون افتاب زندگیت.

عشق یعنی:وقتی مریض میشه ازش پرستاری کنی تا حالش خوب بشه.

عشق یعنی:وقتی بهت مگیگه خندیدنت رو دوست داره.

عشق یعنی:داشتن علایق مشترک.

عشق یعنی:چیزی که بعضی وقتا نزدیکتر از اونه که فکر میکنی.

عشق یعنی:بعضی وقتا مجبور بشی تیکه های دل شکسته ات رو برداری وبه راهت ادامه بدی.

عشق یعنی:اشتیاقی اشتین برای باعم بودن.

عشق یعنی:ساختن پل نه دیوار.

عشق یعنی:اولین سالگرد ازدواجتون رئ جشن بگیرین ومنتظر صدوبیست وپنجمیش باشین......
2 دیدگاه  •   •   •  1393/01/4 - 14:56
+3
mary jun
mary jun
بگذار خورشید ب خود بنازد
مردم این شهر چ میدانند این ک نامش را      "    صبح  "     گذاشته اند
همان شب است ک رنگش پرید
وقتی چشمان سیاهت را باز میکردی ..
دیدگاه  •   •   •  1393/01/4 - 12:52
+3
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥

ﻭﻗﺘﯽ ﮐﺴﯽ ﺗﻮ ﺯﻧﺪﮔﯿﺖ ﻧﺒﺎﺷﻪ

ﺩﯾﮕﻪ ﭘﻨﺞ ﺷﻨﺒﻪ ﻭ ﺟﻤﻌﻪ ﻓﻘﻂ ﺩﻭ ﺗﺎ ﺭﻭﺯ ﻣﺰﺧﺮﻑ ﺑﺮﺍﺕ ﻣﯿﺸﻦ ﮐﻪ ﺗﺮﺟﯿﺢ ﻣﯿﺪﯼ ﻓﻘﻂ ﺑﺨﻮﺍﺑﯽ

ﺷﺐ ﻫﺎ ﺩﯾﮕﻪ ﺩﻭﺱ ﺩﺍﺭﯼ ﺯﻭﺩﺗﺮ ﺻﺒﺢ ﺑﺸﻪ

ﺩﯾﮕﻪ ﺍﯾﻨﮑﻪ ﮔﻮﺷﯿﺖ ﺭﻭ ﺟﺎ ﮔﺬﺍﺷﺘﯽ ﯾﺎ ﺍﯾﻨﮑﻪ ﺑﺎﻃﺮﯼ ﻧﺪﺍﺭﻩ ﺑﺮﺍﺕ ﻣﻬﻢ ﻧﯿﺴﺖ

یه شارژ دو تومنی برای یک ماه کافیه

ﺩﯾﮕﻪ ﺣﺘﯽ ﺳﯿﮕﺎﺭ ﻫﻢ ﻟﺬﺕ ﻧﺪﺍﺭﻩ

ﻣﻮﺯﯾﮏ ﻫﺎ ﻓﻘﻂ ﺑﯿﺸﺘﺮ ﺩﺍﻏﻮﻧﺖ ﻣﯿﮑﻨﻦ

ﺩﯾﮕﻪ ﺣﻮﺻﻠﻪ ﺣﺮﻑ ﺯﺩﻥ ﺑﺎ ﮐﺴﯽ ﺭﻭ ﻧﺪﺍﺭﯼ

ﺗﻨﻬﺎﯾﯽ ﺳﺨﺘﺮ ﺍﺯ ﭼﯿﺰﯼ ﮐﻪ ﻓﮑﺮ ﻣﯿﮑﻨﯽ

ﻣﺨﺼﻮﺻﺎ ﻭﻗﺘﯽ ﺍﺣﺴﺎﺱ ﮐﻨﯽ ﺗﻨﻬﺎ ﮐﺴﯽ ﮐﻪ ﻣﯿﺘﻮﻧﺴﺘﯽ ﺑﺎﻫﺎﺵ ﺑﺎﺷﯽ ﺍﻭﻧﯽ ﮐﻪ ﻧﻤﯿﺨﻮﺍﺩ ﺑﺎ ﺗﻮ ﺑﺎﺷﻪ . . .

2 دیدگاه  •   •   •  1393/01/4 - 12:45
+3
mary jun
mary jun
سلامتیه حرفایی ک ن میشه اس ام اس کرد
ن تو چت تایپ کرد
ن میشه پای تلفن گفت
حرفایی ک فقط مال وقتیه
ک تو رو در آغوش دارم
دیدگاه  •   •   •  1393/01/4 - 12:34
+4
mary jun
mary jun
وقتی در آغوشم آرام می گرفت
چشمانش را می بست
نمی دانم از احساسش بود
یا خود را در آغوش دیگری تصور می کرد !
دیدگاه  •   •   •  1393/01/4 - 12:28
+4

تفکیک

جستجو برای
نوع پست توسط در گروه تاریخ