یافتن پست: #وقتی

melika
melika
وقتی چمدانش را به قصد رفتن بست ،
نگفتم :عزیزم ، این کار را نکن.
نگفتم :برگرد
و یک بار دیگر به من فرصت بده.
وقتی پرسید : دوستش دارم یا نه ،رویم را برگرداندم.
حالا او رفته و من تمام چیزهایی که نگفتم را می شنوم
نگفتم :عزیزم ،متاسفم ،
چون من هم مقصر بودم
نگفتم :اختلاف ها را کنار بگذاریم،
چون تمام آنچه می خواهیم عشق و وفاداری و مهلت است .
گفتم :اگر راهت را انتخاب کرده ای،
من آن را سد نخواهم کرد
حالا او رفته و من
تمام چیزهایی که نگفتم را می شنوم
او را در آغوش نگرفتم و اشکهایش را پاک نکردم
نگفتم :اگر تو نباشی
زندگی ام بی معنی خواهد بود .
فکر می کردم از تمامی آن بازی ها خلاص خواهم شد
اما حالا،تنها کاری که می کنم
گوش دادن به چیزهایی است که نگفتم
نگفتم :بارانی ات را درآر...
قهوه درست می کنم و با هم حرف می زنیم.
نگفتم :جاده بیرون خانه طولانی و خلوت و بی انتهاست.
گفتم :خدانگه دار ،موفق باشی ،خدا به همراهت.
او رفت و مرا تنها گذاشت
تا با تمام چیزهایی که نگفتم ،زندگی کنم.

شل سیلور استاین
دیدگاه  •   •   •  1392/10/21 - 19:54
+6
melika
melika
پوست من گندمگون است

سفید و زرد و صورتی است
چشم هایم سبز و آبی و خاکستری است
شب ها نارنجی هم می شود
موهایم بور و بلوطی و خرمایی است
وقتی خیس است به نقره ای هم می زند
اما
در قلبم رنگ هایی است
که هیچ کس تا کنون نساخته است .

دیدگاه  •   •   •  1392/10/21 - 18:36
+5
alireza
alireza
وقتی مدیر عاملتو ناینو بگه شما دیگه چی میخاید بگید کیسه کشا
آخرین ویرایش توسط alireza-3731 در [1392/10/20 - 17:34]
دیدگاه  •   •   •  1392/10/20 - 17:33
+4
-2
reza
reza
به سلامتی پسری که وقتی پلیس گفت خانوم کی باشن...
سرشوبالاگرفتوگفت
عشفمه کجا بایدبیام...
دیدگاه  •   •   •  1392/10/19 - 21:22
+5
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥
74237f690d954b0a588673272d6f0065-425


منو ویرون کنی اباد می شم
تو زندونم کنی ازاد می شم
اره مجنون میشم وقتی که تلخی
یکم شیرین بشی فرهاد می شم
تو هر جا باشی دنبالت منم من
توی تقدیر امسالت منم من
اگه حافظ اگه قهوه اگه رمل
بگیر میبینی تو فالت منم من
میدونم عشق تو تاخیر داره
ولـی اصرار من تـاثیر داره
توهم دیونه من میشی اخر
تب مجنون بدون واگیر داره
خیال کردی همیشه مهلتی هست
واسه ناز کردنت همیشه طاقتی هست
اگه من عاشقت باشم درسته
برای تو همیشه مهلتی هست


دیدگاه  •   •   •  1392/10/19 - 19:00
+2
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥
دیشب اومدم خود کشی کنم رفتم از سوپر سره کوچمون تیغ خریدم
رفتم نشستم تو حموم، وقتی که اومدم تیغ رو بکشم رو رگم
یه هو دیدم که خودمون تو حموم تیغ داریم
اینقدر اعصابم خورد شد که هیچی دیگه، خود کشی نکردم
دیدگاه  •   •   •  1392/10/19 - 13:27
+4
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥
باباچرابچه های ترم بالایی وقتی میفهمن ترم اولی هستیم انقده قیافه می گیرن واسه ادم؟خوچیه؟عایاکاری بدی کردیم؟عایاجرم محسوب میشود؟اصن همین خودت که داری میخندی خدایی ازترم6شروع کردی؟؟؟؟والا...
دیدگاه  •   •   •  1392/10/19 - 13:21
+3
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥
وقتی دیدی یکی مث نوک پرگار پات ثابت ایستاده هرجور بچرخی بکشی تکون نمیخوره...توام دورش بگرد دورش نزن....!
دیدگاه  •   •   •  1392/10/18 - 20:56
+4
alireza
alireza
گاهی وقت ها وقتی خیلی خسته ایم خسته گیمون که در نمیشه هیچ (درد) میشه
دیدگاه  •   •   •  1392/10/18 - 19:53
+3
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥
ﺩﻭﺳﺘﺎﻥ ﻋﺰﯾﺰ با توجه به فرارسیدن برف و هوای سرد
و شیوع اقسام آنفولانزا، عنایت داشته باشین ﻭﻗﺘﯽ ﻓﯿﻦ ﻣﯿﮑﻨﯿﻦ
ﻭﺳﻂ ﺩﺳﺘﻤﺎﻝ ﺭﻭ ﻧﮕﺎﻩ ﻧﮑﻨﯿﻦ، ﮔﺰﺍﺭﺵ نشدﻩ ﮐﻪﮐﺴﯽ ﻣﺮﻭﺍﺭﯾﺪ ﻓﯿﻦ ﮐﺮﺩﻩ ﺑﺎﺷﻪ
کنترل کردم، بحمدالله مورد هم نداشتیم!!!
دیدگاه  •   •   •  1392/10/18 - 14:37
+2

تفکیک

جستجو برای
نوع پست توسط در گروه تاریخ