یافتن پست: #پیش

saman
saman
در CARLO
ﻫﻤﺴﺮ ﻋﺰﯾﺰ ﻭ ﻣﻬﺮﺑﻮﻧﻢ ﺩﻭﺳﺘﺖ ﺩﺍﺭﻡ !
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
ﺍﯾﻦ ﭘﺴﺖ ﺭﻭ ﮔﺬﺍﺷﺘﻢ ﮐﻪ ﯾﻪ ﺭﻭﺯﯼ ﺑﻪ ﻫﻤﺴﺮ ﺁﯾﻨﺪﻩ ﺍﻡ ﻧﺸﻮﻥ ﺑﺪﻡ ﻭ
ﺑﮕﻢ ﻣﻦ ﺍﺯ ﺧﯿﻠﯽ ﻭﻗﺘﻪ ﭘﯿﺶ ﺩﻭﺳﺖ ﺩﺍﺷﺘﻢ
ﯾﻪ ﻫﻤﭽﯿﻦ پسر ﺑﺎﻓﮑﺮﯾﻢ ﻣﻦ !!
{-7-}
دیدگاه  •   •   •  1392/04/19 - 11:58
+6
sara
sara
مشکل از تو نبود

از من بود

با کسی حرف میزدم

که سمعک هایش را

پیش دیگری جا گذاشته بود . . .
دیدگاه  •   •   •  1392/04/19 - 09:13
+3
M 0 R i c A R L0
M 0 R i c A R L0
333333333333333
سلام به همه دوستای گلم...
روز و شب همتون بخیر
سومین نظر سنجی هم قراره برگزار شه....
دوستان میتونند به هر دو عزیز لایک بزن...اما ترجیحا به یک نفر رای بدین که لایک شما برابر با 1امتیاز به ایشونه
همچنین مجاز میباشید که دیس لایک کنید
بعد از 3روز(جمعه)فردی که بیشترین لایک رو داشته باشه بعنوان چهره محبوب مشخص میشه که در آخر ماه از بین 6 گزینه محبوب؛ 1 نظر سنجی برگزار خواهد شد....
که برنده این دوئل چهره محبوب ماه میشود
>>>تذکر:اشخاصی که فعالیتی نداشته باشن و کمتر از 20 پست داشته باشن رایشان مورد قبول نمی باشد<<<<
حتی المقدور باز نشر فراموش نشه
اولین چهره کسی نیست ججججججججججزززززززززززززززززز
این چهره
تشویق{-37-}{-37-}{-37-}{-37-}{-37-}{-37-}{-37-}
آخرین ویرایش توسط moricarlo در [1392/04/18 - 23:52]
10 دیدگاه  •   •   •  1392/04/18 - 23:51
+27
-3
saman
saman
در CARLO
ای دل نگفتمت که گرفتار می شوی

با دست خود اسیر شب تار می شوی

ای دل نگفتمت که بمان و سکوت کن

دست از کسان بدار که بی یار می شوی

رفتی و بال بال زدی در هوای عشق

دیدی چه زود خسته و بیزار می شوی

با تو نگفتم ای گهر اشک بی دریغ

بر گونه ام مریز که تب دار می شوی

دیدم که می روی پی دیدار

گفتم مرو فسرده و بیمار می شوی

گفتم اگر که عاشقی ات پیشه هست و راه

رسوا چو عشق بر سر بازار می شوی

ای دل نگفتمت که تو هم با مرور عمر

آخر به دست دور زمان خوار می شوی

رفتی، هنوز هم به تو اندیشه می کنم

دانم که زود خسته از این کار می شوی
آخرین ویرایش توسط saman در [1392/04/18 - 17:40]
دیدگاه  •   •   •  1392/04/18 - 17:40
+3
saman
saman
در CARLO
امکان هجرت تو

تراوش می کند،از خطوط مبهم نگاهت

من پیشتر،دیده بودم

جرقه محال ماندنت را

در سایش دستانمان به رفتنت ایمان دارم،

چون ماهی آزاد به جریان آب

نبودنت،

مرا در سطح بزرگ اشکهایم پر از عطش میکند

چقدر سنگین شده اند شانه هایم!

آخر بعد از تو ترازوی تنهایی ام شده اند...
دیدگاه  •   •   •  1392/04/18 - 17:10
+3
mamad-rize
mamad-rize
در CARLO
دختر کوچک به مهمان گفت : میخوای عروسکامو ببینی ؟
مهمان با مهربانی جواب داد : بله ، حتما !
دخترک دوید و همه ی عروسکهارو آورد ، بعضی از اونا خیلی بانمک بودن ولی دربین اونا یک
عروسک خیلی قشنگ دیگه هم بود …
مهمان از دخترک پرسید : کدومشونو بیشتر از همه دوست داری ؟
و پیش خودش فکر کرد :
حتما اونیکه از همه قشنگتره …
اما خیلی تعجب کرد وقتی که دید دخترک به عروسک تکه پاره ای
که یک دست هم نداشت اشاره کرد و گفت : اینو بیشتر از همه دوست دارم !
مهمان با کنجکاوی پرسید : این که زیاد خوشگل نیست ؟!؟!
دخترک جواب داد : آخه اگه منم دوستش نداشته باشم دیگه هیشکی نیست که باهاش بازی کنه و دوستش داشته باشه
اونوقت دلش میشکنه...
دیدگاه  •   •   •  1392/04/18 - 16:16
+4
saman
saman

گل عشقت كه‌ می بویم به‌ یاد آن نگاه‌ خیس و نم ناكت

شوم، آشفته‌ و دیوانه‌ هردو نگاه‌ پاك و غم ناكت

تو كه‌ باد بهارانی بر این تن وز كه‌ می سوزد تنم در تب

كه‌ می سوزد دلم در آتش سینه‌

چنان شمعی بر افروزد میان آسمان شب

تو احساسات نوید عاشقی را دادو باراندی

دوچشم بی فروغم را

به‌ دشت خشك احساسم

فرا دادی كبوتر وار پروازی

به‌ اوج قله‌های درك و ادراكها ولی افسوس و صد افسوس

فنا گشتند همه‌ در اوج رویاها

كنون بار سفر بسته‌ و از تو دور خواهم شد

و چون گمگشته‌ ای در جاده‌ پایان رویاها پیشخواهم رفت

و چون تو بنگری از پشت این مه‌ غبار آلود خواهد دید

هنوز در حال رفتن هستم و اجباری به‌ رفتن بود

رفیقا پس دگر دیگر نگو جانا تو خود ویرانه‌ كردی

آشیان عشق و دوستی را.
3 دیدگاه  •   •   •  1392/04/18 - 14:43
+4
saman
saman
ثانیه ها یواشکی میگذرنو

من به دست های خودم تموم میشم

کی قراره قلبم آروم بگیره

کی قراره که تو برگردی پیشم

تو می خواستی من ازیادببری

چی ازعشقمون دلیل بهتری

فکر می کردم که تو عاشقم میشی

تو به دنیای من عادت می کنی

اما گفتی کاری می کنم تو

به یکی دیگه حسادت می کنی

من به یادگاریات دست نزدم

دست هاتو دادی بهم پس نزدم

دل من شیشه ای بود از اولش

اما توشکستی اون را آخرش
دیدگاه  •   •   •  1392/04/18 - 12:30
+4
havva
havva
بیچاره دخترا اگه خوشگل باشن می گن عجب جیگریه!
اگه زشت باشن می گن کی اینو می گیره!
اگه تپل باشن می گن چه گوشتیه! اگه لاغر باشن می گن چه مردنیه!
اگه مودبانه حرف بزنن می گن چه لفظ قلم حرف می زنه! اگه رک و راست باشن می گن چه بی حیاست!
اگه یه خورده فکر کنن می گن چقدر ناز می کنه! اگه سری جواب بدن می گن منتظر بود!
اگه تند راه برن می گن داره می ره سر قرار!
اگه اروم راه برن می گن اومده بیرون دور بزنه ول بگرده!
اگه با تلفن کارتی حرف بزنن می گن با دوست پسرشه! اگه خواستگارو رد کنه می گن یکی رو زیر سر داره!
اگه حرف شوهرو پیش بکشه می گن سر و گوشش می جنبه !
اگه به خودش برسه می گن دلش شوهر می خواد می خواد جلب توجه کنه !
اگه…………چکار کنه بمیره خوبه؟
دیدگاه  •   •   •  1392/04/18 - 12:01
+1
Prof.Dr.Abdolreza Sh.Farahani
Prof.Dr.Abdolreza Sh.Farahani
در چشم بر هم زدنی هزاران سال گذشت
و من هرگز زن را ندیدم، به چشمانش
ننگریستم و آوایش را نشنیدم.
چقدر دوست می داشتم بر موجی که مرا
به سوی او می خواند بنشینم، اما از خوف
آتش قهر و چاه ویل باز می گریختم.
هزاران سال گذشت و من خسته و
فرسوده از احساس ناشی از نیاز به چیزی
یا کسی که نمی شناختم اما حضورش را
و نیاز به وجودش را حس می کردم .
دیگر تحمل نداشتم.
پاهایم سست شد بر زمین زانو زدم و
گریستم. نمی دانستم چرا؟
قطره اشکی از چشمانم جاری شد و در
پیش پایم به زمین نشست. به خدا نگاهی
کردم مثل همیشه لبخندی با شکوه بر لب
داشت و مثل همیشه بی آنکه حرفی بزنم
و دردم را بگویم، می دانست.
و خدا با لبخند چنین گفت : این زن است :
وقتی با او روبرو شدی مراقب باش که او
داروی درد توست.
بدون او تو غیرکاملی.
مبادا قدرش را ندانی و حرمتش را
بشکنی که او بسیار شکننده است.
دیدگاه  •   •   •  1392/04/18 - 02:01
+4

تفکیک

جستجو برای
نوع پست توسط در گروه تاریخ