یافتن پست: #پیش

`☆¯`•.¸☆•.¸ƸӜƷAsiyE ☆¯`•.¸☆
`☆¯`•.¸☆•.¸ƸӜƷAsiyE ☆¯`•.¸☆
در CARLO
یه روز گاو پاش میشکنه دیگه نمی تونه بلند شه کشاورز دامپزشک میاره

دامپزشک میگه اگه تا 3 روز گاو نتونه رو پاش بایسته گاو رو بکشید

گوسفند اینو میشنوه و میره پیش گاو میگه بلند شو بلند شو گاو هیچ حرکتی نمیکنه...
روز دوم باز دوباره گوسفند بدو بدو میره پیش گاو میگه بلند شو بلند شو رو پات بایست باز گاو هر کاری میکنه نمیتونه بایسته رو پاش

روز سوم دوباره گوسفند میره میگه سعی کن پاشی وگرنه امروز تموم بشه نتونی رو پات وایسی دامپزشک گفته باید کشته شی .

گاو با هزار زور پا میشه..صبح روز بعد کشاورز میره در طویله و میبینه گاو رو پاش وایساده از خوشحالی بر میگرده میگه گاو رو پاش وایساده جشن میگیریم ...گوسفند رو بکشید

نتیجه اخلاقی:
خودتو نخود هر آشی نکن <img src=" title=":)" /><img src=" title="{-7-}" />
دیدگاه  •   •   •  1392/07/4 - 12:50
+3
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥
کسی که میخواد بره خبر مرگش بزار بره...
حتی اگرم نره....
بازم پیشت نیست....
دیدگاه  •   •   •  1392/07/3 - 20:09
+6
`☆¯`•.¸☆•.¸ƸӜƷAsiyE ☆¯`•.¸☆
`☆¯`•.¸☆•.¸ƸӜƷAsiyE ☆¯`•.¸☆
در CARLO
خیر سرمون رفتیم شمع روشن کردیم حاجت بگیریم

یه زنه هم اومد شمعشو پیش شمعای من روشن کرد

بعد شمعش افتاد رو شمعای من حاجتا قاطی شد هیچی دیگه الان حالت تهوع بهم دست داده <img src=" title=":|" />
دیدگاه  •   •   •  1392/07/3 - 16:38
+4
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥
دیوار؛ عکس؛ خاطره؛ مهتاب؛ شب؛ سکوت

کابوس تلخ آینه ها، تار عنکبوت

یک جفت چشم منتظر از سال های پیش

کوچه؛ گریز؛ پنجره؛ عابر، صدای سوت!

نزدیک زنگ خانه ... نه! انگار دور شد

یک سایه در تلاطم شب، قلوه سنگ، شوت!

یادم نرفته! جشن تولّد گرفته ام!

کیک بزرگ خامه ای، گیلاس و شاهتوت

موزیک لایت، وهم و شبح، [!]، نور شمع

باران تند هق هق و ویرانی سکوت

اینبار هم بدون تو تشییع شد دلم

بیست و سه،بیست و چار...من و شمع و اشک...فوت!
دیدگاه  •   •   •  1392/07/2 - 21:10
+1
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥
خیلی سخـــته...

سخته یک نفـــر بگه: :دوستت داره"! ـهمیشه باهات می مونه!

ولی...

رفتاراش اونقدر ســــرد باشه که تو

واسه آروم شدن و دردودل کردن،بیا اینجــــا

تو دنیـــایِ مجـــازی!!!!

پیشِ آدمـــایِ مجــــازی!

آدمایی که میدونن تنهایــــی یعنی چی...

آدمایی که مثلِ من بغـــــض دارن! ولی ـهمه رو شاد میکنن!

دنیـــایِ مجـــازی؟دوستـــــت دارم!!!

آهــــــــــــای آدمایِ مجـــازی؟ دوستتون دارم...

حقیقیــــــــه...حقیقــــــی!!!
دیدگاه  •   •   •  1392/07/2 - 19:25
+2
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥
در CARLO
یه بار سه تا سگ دنبالم کردن، وقتی دیدم سرعتشون از من بیشتره و

دیر یا زود بهم میرسن

برگشتم دویدم طرفشون ، اون سه تا هم هنگیدن!

ترمز زدن با دو متر خط ترمز! بعد سه تایی شروع کردن به فرار کردن!

احتمالا پیش خودشون گفتن این دیگه چه خــــریه :|

بعد از اون واقعه تا مدتها احساس ابهت میکردم :))))))))))))
دیدگاه  •   •   •  1392/07/2 - 18:55
+4
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥
لحظه ای بود كه تو رفتی
سیل غم زندگیم رو برد
وقتی كه پل شكستی
تو به خیر٬ ما به سلامت
عاشقی به ما نیومد
بانوی عزیز عشقم
بدتر از همه در اومد
اشتباه بود٬ اشتباه بود
دل به تو بستن گناه بود
چه شبایی گریه كردم
تو به حالم خنده كردی
آغوش خداحافظی رو
حتی حوصله نكردی
نه ‚ تو عاشقم نبودی
مشت تو وا شده پیشم
دیگه دارم توی هق هق
گرگ بارون زده میشم
اشتباه بود ‚ اشتباه بود
دل به تو بستن گناه بود
دیدگاه  •   •   •  1392/07/2 - 18:22
+4
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥
میگن خوشگلی و خوشتیپی هزارتا دردسر داره ولی دروغ میگن !
من که تا حالا مشکلی برام پیش نیومده …:
دیدگاه  •   •   •  1392/07/2 - 11:50
+1
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥
روایت داریم تو جهنم هم کولر هس، اما کلیدش تو بهشت پیش باباهاست از همون جا هم هی خاموشش میکنن
دیدگاه  •   •   •  1392/07/2 - 10:44
+1
nazli
nazli
 از روزی که

تصمیم به رفتن گرفته ای

بلاتکلیفی بین ما موج میزند

مثلا همین دل من

نمیداند با تو بیاید؟ یا پیش من بماند؟؟؟
دیدگاه  •   •   •  1392/07/2 - 00:16
+8

تفکیک

جستجو برای
نوع پست توسط در گروه تاریخ