یافتن پست: #چشم

roya
roya
در CARLO
از یه اسب میپرسن چرا هر کس تورو میبینه سوارت میشه؟
اون اسب جواب نداد. سرشو انداخت پایین و هیچی نگفت.
میدونید چرا؟؟؟
چون اسبا نمیتونن حرف بزنن.
نه واقعا انتظار داشتین اسبها حرف هم بزنن؟؟؟:|
1 دیدگاه  •   •   •  1392/02/28 - 11:03
+5
roya
roya
در CARLO
اقا پدرم یهو اومد تو اتاقم بهم گفت
تو که چشمات خیلی قشنگه...
تو که چشمات خیلی عجیبه
تو که این همه نگاهت واسه چشمام گرمو نجیبه
من یهو ذوق مرگ شدم تا به خودم اومدم دیدم دارم ماشین بابامو. لنگ میکشم نفهمیدم چی شد فقط فهمیدم کاملا خر شدم
{-33-}
1 دیدگاه  •   •   •  1392/02/26 - 11:51
+4
binam
binam
شب جای چشماتو نمیگیره
حتی دنیا جاتو نمیگیره
اشک از چشمام سیره
میریزه میمیره
دلم آروم نمیگیره



هـــــــــــــــــــــــی
کجایـــــــــــی!!!!!
دیدگاه  •   •   •  1392/02/25 - 19:04
+6
M 0 R i c A R L0
M 0 R i c A R L0
در CARLO
خوشبختی، لذت مشترکی است که حاصل یاری بدون چشم داشت به دیگران است.
دیدگاه  •   •   •  1392/02/25 - 17:29
+5
roya
roya
در CARLO
سلام مهربون وارد خونه شد و چشمش که به دیوار افتاد بهت زده شد! دختر کوچولو تکه بزرگی از کاغذ دیواری رو کنده بود! نتونست خودش رو کنترل کنه و حسابی سرش داد زد و ... فردا روز پدر بود. دخترک ، قوطی کوچولوئی رو که با کاغذ دیواری کادو پیچ کرده بود آورد و گفت : بابائی روزت مبارک ، خیلی دوستت دارم. خدای من! حالا چکار کنم؟ همون طور که کاغذ دیواری رو از دور قوطی باز می کرد ، ذهنش مشغول اتفاق دیروز بود. در قوطی رو باز کرد. خالی بود! بازعصبانی شد و گفت : این که خالیه! و جواب شنید که : پره پدر! پر از بوس! باباجون چند ماهه هر وقت که می خوام بخوابم این قوطی رو محکم بغل می کنم و کلی بوس واسه تو می ذارم توش ، بوس هام رو ندیدی؟! پدر که خیلی شرمنده شده بود ، فکر می کرد چجوری باید رفتارهای غلطم رو جبران کنم؟ سه روز بعد ، دختر کوچولو در سانحه ای جونش رو از دست داد. و پدر موند و اون قوطی. شب ها قوطی رو محکم بغل می کرد و یکی یکی بوسه های خیالی رو از توش در می آورد و روی گونه هاش می گذاشت و پهنای صورتش رو اشک می پوشوند... ولی یادمون باشه تا عزیزامون هستند و هستیم ، رد عشق رو هم تو زندگی هامون ببینیم و بگذاریم.
دیدگاه  •   •   •  1392/02/25 - 16:26
+2
binam
binam
@NEGAR1992

نگار تازه خیزه من
کجایی آی کجایی
به چشمام سرمه ریزه من
کجایی آی کجایی
نفس بر سینه ی عاشق
رسیده آی رسیده
دم مردن عزیز من
کجایی آی کجایی
{-35-}{-35-}{-41-}
{-49-}


محسن میگه ها !!!!{-7-}
آخرین ویرایش توسط onlyalone در [1392/02/24 - 18:24]
4 دیدگاه  •   •   •  1392/02/24 - 18:24
+2
M 0 R i c A R L0
M 0 R i c A R L0
در CARLO
شکل خودم شدم... تلخ و بدون ره
در انتهاي خويش، حال مرا بفهم
شکلي شبيه خود، با چشم گريه سوز
باور نميکنم، آئينه را هنوز..
دیدگاه  •   •   •  1392/02/24 - 15:13
+2
binam
binam
در CARLO
بس که زمانه مرا رنج بداد

شدم این مــــــــــــــَرد که میبینی

امروز به دختری گفتم

دختر که نباید انقدر حساس باشد

رو به چشمانم گفت

من حساس نباشم لابد این پسرنماها حساس باید باشن!!!



ای زمانه [!]تو

که خوی زنانگی از من ربودی

و چیزی جز زمختی را به من هدیه ندادی









بی نام
دیدگاه  •   •   •  1392/02/24 - 01:49
+3
AmiR
AmiR
نقش یک درخت خشک را بازی میکنم.نمیدانم که باید چشم انتظار بهار باشم؟یا هیزم شکن پیر؟!
دیدگاه  •   •   •  1392/02/23 - 14:39
+5
AmiR
AmiR
دوستان
اگ پسری دختریو واقعا دوستداشته باشه ب هیچ دختری چشم نمیندازه و همینطور دخترا اگ پسریو بخوان ب پسری نگا نمیکنن
و پسری ک دوستدارن ب پول.قیافه.زبون و.......دیگری نمیدن{-35-}{-35-}{-35-}{-35-}{-35-}
دیدگاه  •   •   •  1392/02/23 - 13:35
+6
-1

تفکیک

جستجو برای
نوع پست توسط در گروه تاریخ