یافتن پست: #چشم

♥ نگار ♥
♥ نگار ♥
نمیخواستم بگویم دوستت دارم امـــا امان از این چشم های دهــن لــق..
دیدگاه  •   •   •  1392/09/14 - 22:05
+5
*elnaz* *
*elnaz* *
ترانه هامو گوش بده وقتي كه بارون مي زنه // وقتي كه اشك آدما معني فرياد منه
ترانه هامو گوش بده وقتي دلت پر از غمه // وقتي تو سُفرت شب و روز يه چيزي مثل نون كمه
با من بخون از مادري كه توي درد هاش سوخته بود // از اون جووني كه واسه نون شبش كليش رو فروخته بود
از پدري بخون كه صد هيچ باخته بود به سرنوشت // از بچه اي كه گشنه بود ولي مشق بابا نون داد مي نوشت


ياس
اين زندگي نفس كش مي خواد // هر مشكلي طرفت مياد
تو رو مي كشونه به سمت خودش // پاره نمي شي فقط كش مياي
سه شدي جسم بيخودي // که دیگه الكي حرص نمي خوري
مثل شلاقي كه تا ده تا بخوري دیگه بقيشو حس نمي كني
هر كي پرسيد سلام چطوري ؟؟؟ // جواب يك كلام دكوري
شكر يعني داغوني // ممكنه از زندگي هر آن ببري
داري فرار مي كني از اونا كه تو رو زير ميز دور زدن
با يه لبخند تلخ گفتي که اينم از اين ، اين نيز بگذرد
پدرت قطعا مرده // واسه زخمات مرهم درده
واسه اينكه جلوت سر بلند بشه // جلو أرباب سر خم كرده
مادرت كه ماوراي با مرام // كه تنها رفيق ماجراست
تو استرس آيندته // تا يه روزي دور از جون از پا درآد
مشكل تو پوله كه چشمات به جاي اشك با خون ترن
هرچند پولدارايي رو مي شناسم كه از من و تو داغون ترن
همه درگيريم // همه از حقيقت ها در ميريم
از قصه هامون فقط جوك ساختيم // مست كرديم و خنديديم
خوب دنیا خوبه هم خشن // درد هر كي قدر جنبشه
فقط اميدوارم كه تك به تك اينا رو هم جمع نشه
چون كه وقتي نقطه ای رسيد // كه سرسخت و عقده اي بشي
خشم توي شريانته // اون زمان وقت فريادته


همخوان (آمّين) اينقدر فرياد مي زنم تا گوش دنيا كر بشه // اينقدر مي گم كه شايد چشم خدا هم تر بشه
اينقدر مي گم كه صدام برسه به كل زمين // دعا كنيم بارون بياد دعا كنيم آمّين


ياس
صابخونه يه برگه از كيف // در اورد گفت ما رو خسته كردين
بزنين به چاك // نذارين برگردم من با حكم جلب قطعي
گفتيم حاجي مكه رفتي
مرگ هر كي كه دوست داري شب عيدي نذار حيرون و در به در شيم
ولی گفت دست من نيست
مادر زار مي زد // اساس خونه رو بار مي زد
صابخونه اي كه با حكم تخليه // هي خودش رو باد مي زد
پدر خسته بود از اين شانس // سرشكسته و پريشان
هر از گاهي بهم چشمك مي زد // كه بهم بگه نترس من اينجام
درس و مشقي ، نه // جمع و تفرق ، نه
ضرب و تقسیم ، نه // زنگ تفريح ، نه
بن بست يه مغز تعطيل // تو فكر ترك تحصيل
آدم همين وقت هاست كه مي تونه همه رو بشناسه // بشمار سه رفت اون كه همش مي گفتي جاش روي تخم چشماته
رفاقت ها بوي خيانت مي دن //نه نگو توي قيافت ديدم
يكي راست حسيني بهم بگه كه معني رفيق رو كيا فهميدن
اي كاش كه بتونم دليل نامردي ها رو بدونم همين // تا دو نفر رو با هم آشنا كرديم
تيم شدن كه بد منو بكوبن زمين
قلبتو ، عشقتو ، حستو ، وقتتو هزينه كن
كه آخرم بره با يكي ديگه تنهايي بشه نصيبمون ؟
زندگيت يه جزيره بود / قدم زدم در مسير تو / كه با لبخند بهم بگي همه اينا وظيفه بود ؟؟؟
يزيدتـــــــــو
............
دیدگاه  •   •   •  1392/09/14 - 20:06
+8
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥



به عشق در یک نگاه اعتقادی ندارم

اما امروز

به اینکه در یک لحظه یک نفر از چشمم بیفتد

شدیدا معتقدم ....




دیدگاه  •   •   •  1392/09/14 - 18:22
+6
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥



برای تــــــو
برای چشم هایــت
برای مـــن
برای درد هایـــم
برای م ا
برای این همه تنـــهایی
ای کــــاش خدا کاری کـــند…




دیدگاه  •   •   •  1392/09/14 - 18:17
+5
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥
سلامی به عشق
سلامی به انتظار
سلامی به باران چشمان یار
به بودن، نبودن، سکوت
به دشت تب آلوده بی قرار
کجایید خواب های پریشان من
که من ماندم و درد دوری یار
دیدگاه  •   •   •  1392/09/14 - 17:58
+2
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥



کاش یکی پیدا میشد

که وقتی میدید گلوت ابر داره و چشمات بارون ،

به جای اینکه بپرسه “چته ؟

چی شده ؟” ؛

بغلت کنه و بگه “گریه کن” …




دیدگاه  •   •   •  1392/09/14 - 17:37
+2
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥



آخرین سنگر سکوته
حق ما گرفتنی نیست
آسمونشم بگیرید
این پرنده مردنی نیست
آخرین سنگر سکوته
خیلی حرف ها گفتنی نیست
ای برادر های خونی
این برادری تنی نیست
موج دست های منو تو
دست دریا رو گرفته
عکس تو با سرمه ی خون
چشم دنیارو گرفته
ما که از آوار و ترکش
همه رو به جون خ[!]م
تو بگو همسنگر من
ما تقاص کی ب[!]م
آخرین سنگر سکوته
حق ما گرفتنی نیست
آسمونشم بگیرید
این پرنده مردنی نیست
آخرین سنگر سکوته
خیلی حرف ها گفتنی نیست
ای برادر های خونی
این برادری تنی نیست


دیدگاه  •   •   •  1392/09/14 - 15:54
+2
Mohammad Mahdi
Mohammad Mahdi
تهرانیه میاد رشت،با رشتیه میرن داخل یه شیرینی فروشی،تهرانیه میبینه هیشکی حواسش نیست،سه تا شیرینی میندازه تو جیبش و میان بیرون...
به دوسته رشتیش میگه:نگاه کن اینه حیله تهرانیا.
رشتیه میگه: پس بریم منم یه چشمه از هنر بچه های رشت رو نشونت بدم.
میگه باشه!
بر میگردن شیرینی فروشی..
میگه:سه تا شیرینی بده میخوام واست جادو کنم..
شیرینی فروشه اولیشو میده رشتیه میخوره!!
دومیشو میده میخوره!
سومیشو میده میخوره!
شیرینی فروشه میگه:پس کو جادوش؟؟
میگه تو جیب تهرانیه نگاه کن صحیح و سالم پیداش میکنی. {-7-}{-11-}
دیدگاه  •   •   •  1392/09/14 - 11:26
+8
mitra
mitra
دختر از دوستت دارم گفتن هر شب پسره خسته شده بود..
یک شب وقتی اس ام اس آمد بدون آن که آنرا باز کند مبایل را گذاشت زیر بالشش و خوابید
صبح وقت مادر پسره به دختره زنگ زد و گفت: پسرم مرده...
دختره شوکه شد و چشم پر از اشک بلافاصله سراغ اس ام اس شب گذشته رفت..
پسره نوشته بود<img src=(" title=":((" /> تصادف کردم با مشکل خودم را رساندم دم در خانه تان لطفا بیا پائین میخوام برای آخرین بار ببینمت...«خیلی خیلی دوستت دارم»
دیدگاه  •   •   •  1392/09/14 - 01:16
+4
♥♥♥♥♥♥ R A M I N♥♥♥♥♥♥
♥♥♥♥♥♥ R A M I N♥♥♥♥♥♥
مگر تو باران را دوست نداشتی ؟
برگرد و ببین آسمان چشمانم را برایت بارانی کردم
دیدگاه  •   •   •  1392/09/13 - 20:25
+4

تفکیک

جستجو برای
نوع پست توسط در گروه تاریخ