برقصم
بر آپارتمان‌های چروک شهر
مثل عروسی که
حوصله‌ی شوهر تلخش را ندارد

انگور بکارم
زیرزمین‌های بایر تهران را

بخندم
مانند شوالیه‌ای
بر زانو افتاده
که خنجر می‌کشد
آخرین خنجرم را
بر تن تنگ غروب
سه تا پری نشسته بود
زار و زار گریه می‌کردن پریا ...

سارا محمدی اردهالی

پستامو داری...؟؟
.
.
به احترامت هیچ وقت حتی ، من...!!
کپی نمیکردم پستاتو جایی...!!
لایک کردی همه رو با اینکه میدونستی همه رو لایک میکنمو ولی نی اون حسی...
که رو پستای تو بودو هس...
شاید از اولشم من بودم که نباید میذاشتم رو پستای اونا دست...
رو همه پستام بستی چطور چشاتو...؟؟؟
هیسسس...!!!هیچی نگو فقط نیگا کن پستامو...
ببین چه دپرسم ببین چه بی حسم...
دیگه من حتی به پستای خودمم نمیرسم...
اصلا بیخیال......
دیگه گذشت از shareg like...
پستای منو تو دیگه شده همه جا ول...
یه شب تو این پیج...یه شب تو اون پیج...
هزار تا فرند داریم به همرامون...
منکه از تو بیشتر بود لایک خورم...
منکه حتی اگه تورو unfrind کنم...
فقط پستامو لایک می کنیو،اونارو میخونی...
چیه فک کردی مثل تو کپی کارم...؟؟؟!!!

دیگه خسته شدم از این پستای خراببببببت...
بدم میاد از اون کامنتای افتضاحتتتتت...
برو الان گم میشی از لیستممممم...چون میدونم بازم ادامه میدی به کارتــــــــ...

وقتی نیسی گفتگو با همه راحته...
میگی زندگی بی تو سخته...؟؟؟؟
ها چیه چب نگا میکنی طلبکاری....؟؟؟؟
جدیدا در اومدی از فاز کامنت بازی...!!!
پستای من با پستای تو که یکی نیست بدبخت
پستاتو ببین......دیگه لایک نی ...
حرفامونم از هم جداس دیدی...
باشه بازم برو دنبال [!] بازی...
چیه فک کردی مثل تو [!] ام...
مو بیچاری یکی لم داده تو پیجم...
تو که رفتی حرمت پستامو نگه میداشتی اقلاً...