یافتن پست: #کار

♥ نگار ♥
♥ نگار ♥
ﻣﯿﺪﻭﻧﯽ ﻣﻦ ﮐﯿﻢ؟؟
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
ﻣﻦ ﻫﻤﻮﻧﻢ ﮐﻪ ﺷﺒﺎ ﺑﺎ ﺍﮐﺎﻧﺖ ﻧﺎﺷﻨﺎﺱ ﺑﻪ ﻓﻘﺮﺍ ﺳﺮ
ﻣﯿﺰﻧﻤﻮ ﻭﺍﺳﺸﻮﻥ ﻻﯾﮏ ﻣﯿﺰﻧﻢ
ﺑﻌﻠﻪ ﻣﻦ ﻫﻤﭽﯿﻦ ﺁﺩﻡ ﻓﺪﺍﮐﺎﺭﯾﻢ
دیدگاه  •   •   •  1393/03/4 - 19:47
+3
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥







خـــﺪﺍ ﺟـــــﻮﻥ ﺗﻮ ﺍﯾﻦ ﺳﺎﻝ ﺟﺪﯾﺪ ﺍﮔــــﻪ ﺻــــﻼﺡ ﻣﻴــــــﺪﻭنی

ﺍﻳـــــﻦ ﺩﺭ ﺣﮑﻤـــﺘﺖ ﺭﻭ ﻳﮑــَــﻢ ﺑﺒﻨــــﺪ، ﺍﻭﻥ ﺩﺭ ﺭﺣﻤــــﺘﺘﻮ ﺑــﺎﺯ ﮐــن!

بازم خودت میدونی حالا نری بگی این تو کارام دخالت می کنه






دیدگاه  •   •   •  1393/03/4 - 18:20
+3
be to che???!!
be to che???!!
من و تو شباهت های متفاوتی باهم داریم:
هر دو شکستیم؛ تو قلب مرا، من غرورم را

هر دو رقصیدیم؛ تو با دیگری، من با سازهای تو

هر دو بازی کردیم؛ تو با من، من با سرنوشتم

و در آخر هر دو پی بردیم

تو به “حماقت” من، من به “پست” بودن تو

آری، این شباهت های متفاوت هر روز آشکارتر میشود…
دیدگاه  •   •   •  1393/03/4 - 15:25
+3
be to che???!!
be to che???!!
این پسرایی که هر روز میرن باشگاه بعد میرن حموم بعد میرن

کاراشونو انجام میدن و روز بعدشم میرن حموم.....


اینا همون پسر بچه هایی هستن که توی کوچه با گل توپ درست میکردن

میکوبندن تو صورت همدیگه تا یه ماهم حموم نمی رفتنا!!{-11-}
1 دیدگاه  •   •   •  1393/03/4 - 15:15
+2
be to che???!!
be to che???!!

کیا یادشونه سکه میذاشتیم زیر کاغذ با مداد میکشیدیم تا طرحش رو کاغذ بیفته


اگه یادته لایک کن ببینیم چند نفریم, اگه یادتم نیس که گودزیلایی توقعی ازت نیس
2 دیدگاه  •   •   •  1393/03/4 - 15:09
+2
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥
میگی مهم نیست...
اما وقتی اسمشو می شنوی داغ دلت تازه میشه...
میگی مهم نیست...
اما وقتی بش فک میکنی اشک توی چشات جمع میشه.
میگی مهم نیست...
اما در تنهایی همش باهاش حرف میزنی.
میگی مهم نیست...
اما بعضی وقتا دستت میره روی شمارش.
ک زنگ بزنی.نزنی.بزنی.
میگی مهم نیست...
اما دلت می خواد بازم بش فک کنی.
میگی مهم نیست...
ولی دلت واسه صداشو خنده هاش لک زده.
میگی مهم نیست..
اما شبا تا صبح خوابت نمیبره.
با خودت میگی یعنی داره چیکار میکنه.
میگی مهم نیست اما میدونی چقدر مهمه.
میدونی خیلی دوسش داری
میگی مهم نیست.
بگو مهمه.
اما....
اونی ک باید باشه نیست.
دیدگاه  •   •   •  1393/03/3 - 21:38
+2
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥
ﺧﺎﻃﺮﺍﺕ یه ﺩﺧﺘﺮ ﺟﻮﺍﻥ :
یکیﺍﺯ ﺩﻭﺳﺘﺎﻡ ﺑﺎ ﯾﻪ ﭘﺴﺮ ﺧﯿﻠﯽ
ﭘﻮﻟﺪﺍﺭ ﺩﻭﺳﺖ ﺷﺪﻩ ﺑﻮﺩ ﻭ ﺗﺼﻤﯿﻢ ﺩﺍﺷﺖ ﻫﺮ ﻃﻮﺭ ﺷﺪﻩ ﺑﺎﻫﺎﺵ
ﻋﺮﻭﺳﯽ ﮐﻨﻪ ،ﺗﻮ ﯾﻪ ﻣﻬﻤﻮﻧﯽ ﯾﻪ ﺩﻓﻌﻪ ﺍﺯ ﺩﻫﻨﺶ ﭘﺮﯾﺪﮐﻪ 5
ﺳﺎﻟﻪ ﺩﻓﺘﺮ ﺧﺎﻃﺮﺍﺕ ﺩﺍﺭﻩ ﻭ ﻫﻤﻪ ﭼﯿﺰﺷﻮ ﺗﻮﺵ ﻣﯽ ﻧﻮﯾﺴﻪ ،
ﺍﯾﻦ ﺁﻗﺎ ﻫﻢ ﮔﯿﺮﺩﺍﺩ ﮐﻪ ﺩﻓﺘﺮ ﺧﺎﻃﺮﺍﺗﺘﻮ ﺑﺪﻩ ﻣﻦ ﺑﺨﻮﻧﻢ ! ﺍﺯ
ﻓﺮﺩﺍﯼ ﺍﻭﻥ ﺭﻭﺯ ﻣﮋﮔﺎﻥ ﻭ ﻣﻦ ﻧﺸﺴﺘﯿﻢ ﺑﻪ ﻧﻮﺷﺘﻨﻪ ﯾﻪ ﺩﻓﺘﺮ
ﺧﺎﻃﺮﺍﺕ ﺗﻘﻠﺒﯽ ﻭﺍﺳﺶ ، ﻣﻦ ﻭﻇﯿﻔﻪ ﻗﺪﯾﻤﯽ ﺟﻠﻮﻩ ﺩﺍﺩﻧﺸﻮ
ﺩﺍﺷﺘﻢ ، 10 ﺟﻮﺭ ﺧﻮﺩﮐﺎﺭ ﻭﺍﺳﺶ ﻋﻮﺽ ﮐﺮﺩﻡ ، ﭘﻮﺳﺖ ﭘﺮﺗﻘﺎﻝ
ﻣﺎﻟﯿﺪﻡ ﺑﻪ ﺑﻌﻀﯽ ﺑﺮﮔﺎﺵ ... ، ﭼﺎﯾﯽ ﺭﯾﺨﺘﻢ ﺭﻭﺵ ...ﻣﮋﯼ ﻫﻢ
ﺗﺎ ﻣﯽ ﺗﻮﻧﺴﺖ ﺧﻮﺩﺷﻮ ﺧﻮﺏ ﻧﺸﻮﻥ ﺩﺍﺩ ﻭ ﻫﻤﺶ ﻧﻮﺷﺖ ﺍﺯ
ﺗﻨﻬﺎﯾﯽ ﻭ ﻣﻦ ﺑﺎ ﻫﯿﭻ ﭘﺴﺮﯼ ﺩﻭﺳﺖ ﻧﯿﺴﺘﻤﻮ ﺧﯿﻠﯽ ﭘﺎﮐﻢ ﻭ ﺍﺻﻼ
ﺩﻧﺒﺎﻝ ﻣﺎﺩﯾﺎﺕ ﻧﯿﺴﺘﻢ ﻭ ﻓﻘﻂ ﺍﻧﺴــــﺎﻧﯿﺖ ﺑﺮﺍﻡ ﻣﻬﻤﻪ ﻭ ... ﺑﻌﺪ
ﺍﺯ ﯾﮏ ﻫﻔﺘﻪ ﮐﺎﺭ ﻣﺪﺍﻭﻡ ﻣﺎ ﻭ ﭘﯿﭽﻮﻧﺪﻥ ﺁﻗﺎﯼ ﺩﻭﺳﺖ ﭘﺴﺮ ،
ﺩﻓﺘﺮ ﺧﺎﻃﺮﺍﺗﻮ ﺑُﺮﺩ ﺗﻘﺪﯾﻢ ﺍﯾﺸﻮﻥ ﮐﺮﺩ ... ﺁﻗﺎﯼ ﺩﻭﺳﺖ ﭘﺴﺮ
ﺩﺭ ﺍﯾﮑﯽ ﺛﺎﻧﯿﻪ ﺩﻓﺘﺮ ﺧﺎﻃﺮﺍﺕ ﺭﻭ ﺑﺮ ﻓﺮﻕ ﺳﺮ ﻣﮋﯼ ﮐﻮﺑﯿﺪ ﻭ
ﮔﻔﺖ : ﻣﻨﻮ ﭼﯽ ﻓﺮﺽ ﮐﺮﺩﯼ؟ﺍﯾﻨﮑﻪسالنامه 1393 ﻫﺴﺖ ! ﺗﻮ
5 ﺳﺎﻟﻪ ﺩﺍﺭﯼ ﺗﻮ ﺍﯾﻦ ﺧﺎﻃﺮﻩ ﻣﯽ ﻧﻮﯾﺴﯽ؟ﻭ ﺍﯾﻨﮕﻮﻧﻪ ﺑﻮﺩ ﮐﻪ
ﻣﮋﯼ ﻫﻨﻮﺯﻣﺠﺮﺩ ﺍﺳﺖ.
دیدگاه  •   •   •  1393/03/3 - 21:28
+2
be to che???!!
be to che???!!
لعنت به این ایرانسل و جد و آبادش...
8 دیدگاه  •   •   •  1393/03/3 - 17:56
+3
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥
درد تنهایـــــــــی کشیـــــــــــــــــــــد ن،

مثلِ کشیدنِ خطهایِ رنگی روی کاغذِ سفـــــــــید،

شاهکاری میسازد به نامِ دیوانــــــــــگی...!

و من این شاهکــــارِ را به قیمتِ همه? فصلهایِ قشنگِ زندگیم خرید ام...

تو هر چه میخواهـــــــــی مـــــــرا بخوان....

دیوانـــــه، خود خــــواه،بی احساس.................
نمیــــفروشــــــــم..!!!!
دیدگاه  •   •   •  1393/03/3 - 17:03
+2
maryam
maryam

زن رو باید بغل کرد و بی دلیل بوسش کرد
حتی وقتی آرایش نداره،




دو روز وقت نکرده ابروهاشو برداره

وقتـــی لباس تو رو پوشیده
و خودشو گوله کرده تو تخت
تو جای خالی تو که هنوز گرمای تنتو داره

که سرشو فرو کرده تو بالشت
که بوی تنتو با لذت
با هر نفسش بکشه توی ریه هاش
زن رو باید بغل کرد و تو بغل نگه داشت

و با همه شلختگی ظاهریش عاشقاااااانه بوسش کرد
تا احساس امنیت کنه

که مردش همه جوره دوسش داره...






18 دیدگاه  •   •   •  1393/03/3 - 00:36
+4

تفکیک

جستجو برای
نوع پست توسط در گروه تاریخ