♥ نگار ♥
رفیقم جو گیر شده بود
رفته بود اعتکاف
روز دوم نقشه ی مسجدو با خودکارش
رو تنش کشیده بود
mary jun
سکوت میکنم آنقدر ک فراموش کنم حرف زدن را...
دیگر کار من از فریاد و حرف گذشته است
اکنون گوشه ای ساکت مینشینم و دیگران را با نگاه خسته ام
دنبال میکنم.
mary jun
قلبم رو ک تکه تکه کردی
کارت ک تموم شد
صدایم کن
تا
خرده های احساسم را از روی زمین جمع کنم...