یافتن پست: #کش

♥ نگار ♥
♥ نگار ♥
ﯾﮏ ﻋﺪﺩ ﺳﯿﮕﺎﺭ ﺩﺍﺭﻡ
ﯾﮏ ﺩﻝ ﻏﻤﮕﯿﻦ
یه تن رنجور از زخم
یه ذهن خسته ﻭ ﻫﺰﺍﺭ ﺩﺭﺩ ﺑﯽ ﺩﺭﻣﺎﻥ ﺗﻨﻬﺎﯾﯽ
ﺑﺎ ﺗﻮ ﻗﺴﻤﺖ ﮐﻨﻢ ﯾﺎ ﺧﻮﺩﻡ ﺑﮑﺸﻢ ؟
دیدگاه  •   •   •  1392/06/23 - 14:58
roya
roya
دلت که گرفت، دیگر منت زمین را نکش
راه آسمان باز است، پر بکش
او همیشه آغوشش باز است، نگفته تو را میخواند ؟
اگر هیچکس نیست، خدا که هست...
دیدگاه  •   •   •  1392/06/23 - 14:09
+1
roya
roya

عشق فراموش کردن نيست بلکه بخشيدن است.


عشق گوش کردن نيست بلکه درك كردن است.


 عشق ديدن نيست بلکه احساس کردن است.


 عشق جا زدن و کنار کشيدن نيست بلکه صبر کردن و ادامه دادن است.
دیدگاه  •   •   •  1392/06/23 - 13:42
+1
roya
roya

دوست دارم الان یکی بغلم کنه بگه چته دیوونه بیا این یه نخ سیگارو بکش ؟؟؟


منم بگم پاشو برو گمشو کثافت آشغال ناباب …


خیلی صحنه آموزنده و ملودرامی میشه !


دیدگاه  •   •   •  1392/06/23 - 13:31
roya
roya
ﻃﺮﺯ ﻗﻠﯿﻮﻥ ﮐﺸﯿﺪﻥ ﺩﺧﺘﺮﺍ :
ﻗﻞ ﻗﻞ ﻗﻞ ﮔﻠﻮ ﺭﻭ ﻣﯿﺰﻧﻪ ﺫﻏﺎﻟﺸﻮ ﮐﻢ ﮐﻦ ..
ﻗﻞ ﻗﻞ ﻗﻞ ﺍﻩ ﭼﺮﺍ ﮐﺎﻡ ﻧﻤﯿﺪﻩ ﺫﻏﺎﻟﺶ ﮐﻤﻪ،ﺑﺬﺍﺭ ..
ﻗﻞ ﻗﻞ ﻗﻞ ﻭﺍﯼ ﺍﯾﻦ ﭼﻘﺪ ﺗﻨﺪﻩ ! ﺑﮕﻮ ﺑﯿﺎﺩ ﻋﻮﺿﺶ ﮐﻨﻪ ! ((:
ﻗﻞ ﻗﻞ ﻗﻞ ﺍﻩ ﺍﯾﻦ ﻗﻠﯿﻮﻥ ﺁﺷﻐﺎﻟﻪ ﺍﺻﻦ ﺑﯿﺎ ﺧﻮﺩﺕ ﺑﮑﺶ
... ﺑﺎﺑﺎ
حالا پسرا :
قل قل قل قل قل قل قل قل قل قل داداش کامش کمه ذغال بذار
قل قل قل قل قل قل قل قل بازم ذغال بذار (حالا مثل خاور دود میده ها)
قل قل قل قل قل قل قل قل
یک ساعت بعد
قل قل قل قل قل قل قل قل قل قل قل
ماشاالله ریه نیس که !!!!!!
دیدگاه  •   •   •  1392/06/23 - 13:26
roya
roya
پسري که ازت نپرسه کجا ميري؟ کجا مياي؟؟
بهت نگه زودبرو خونه تاشب نشده...
نگه وقتي رسيدي زنگ بزن...
نگه روسري تو بکش جلو...
روزي 10دفه نزنگه...
جلودوستاش دستتو محکم نگيره..!
نگه فقط 5 مين بياجلو در ببينمت...
نبرت برف بازي...
واست پاستيل،عروسک، لواشک،نخره...
اصن "پسر" نيست...
شلغمه.هويجه...
جزء اشياء محسوب ميشه...
اصن ميخوام نباشه
واااالاااااا
دیدگاه  •   •   •  1392/06/23 - 11:30
+4
*elnaz* *
*elnaz* *
حتے از هَمین راه دور...


شاید تو سُکـوت میـان کلامم بـاشـے...




دیـده نمی شوی!




امـــا مـن، تـو را اِحسـاس مـے كنمـ ...




شایــد تــو...




هَیاهـوی قلبـم بـاشـے ..




شنیـده نمـے شوی...




امـا مـن، تـو را نـفس مـے کشمـ ـ ـ ... دیوانه وار.



دیدگاه  •   •   •  1392/06/23 - 00:27
+2
AmiR
AmiR

دختر:موجودي است که:

وقتي تعجب ميکند ميگويد واااااااااا!!

وقتي خوشحال است ميگويد بميري الهييييييي!!

وقتي غمگين است آه ميکشد

وقتي ميترسد جيييييييغ بنفش ميکشد

وقتي بدش مي آيد ميگويد ويشششش .

وقتي خوشش مي آيد ميگويد ووييييي.

همه عناصر ذکور گيتي در عشق او واله و سرگردانند . تاريخ تولد و شماره کفش با جناق

پسر عمه ي دختر خاله ي داماد همسايه ي پوريا پور سرخ را ميداند !

از سوسک اصولا نميترسد بلکه چندشش ميشود!!!
دیدگاه  •   •   •  1392/06/22 - 22:25
+2
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥
یه بارم حضرت نوح تو کشتی که بود هوس گوشت کرد،
یواشکی یکی از قیلمنتانا رو زد به سیخ کباب کرد خورد...
واسه همینه که شما الان نمیدونین قیلمنتان چیه؟:
دیدگاه  •   •   •  1392/06/22 - 21:35
+2
xroyal54
xroyal54

فروردین : انتظار به پایان رسید و بعد از سالها انتطار و فراز و نشیب و غم و غصه و اشک و نا امیدی، به زودی ازدواج می کنی و به خانه بخت می روی، اما شب عروسی هنگام صرف شام برق می رود و داماد فرار می کند.





اردیبهشت: کسی در این دنیا هست که هر لحظه به تو فکر می کند و بی تو زنده نیست و نفس نمی کشد و قلبش نمی زند و اگر با او تماس نگیری، به کما می رود.او به زودی به خواستگاریت میاید و تو را با اسب سفید به قصر خوشبختی ها می برد.





خرداد : امروز دوست مامانت بعد از سالها زنگ می زنه خونه شما و با مامانت حرف می زنه و تورو واسه پسرش خواستگاری می کنه . البته تا سه سال دیگه نمی تونید ازدواج کنید چون پسره زندانه و سه سال از حبسش مونده.





تیر: تو با هر کسی که ازدواج کنی یکسال نشده پست می دن و باز برمی گردی خونه بابات.





مرداد : تا ۴۳ روز دیگه ازدواج می کنی با پسر مورد علاقه ات و تا ۳۴۲ روز دیگه بچه دار میشین پسره اسمشو می زارین بهرام بعد از ۷۴۰ روز دیگه بچه دومت بدنیا میاد که اونم پسره اسمش می زارین شهرام و ….





شهریور : هر خواستگاری که واست میاد بعلت نامعلومی بعد از سه روز ناپدید میشه و دیگه خبری ازش نمیشه.





مهر : تا یکسال دیگه ازدواج می کنی اما شوهرت معتاد ازآب در میاد و طلاق میگیری بعد از یکسال باز ازدواج می کنی اما اون یکی هم معتاد در میاد و باز طلاق دوباره یکسال صبر می کنی و باز ازدواج می کنی در ازدواج سوم موفق میشی و پسر یک کارخونه دار میلیاردر و فوق العاده زیبا تو رو میگیره و کلی خوشبخت میشی.





آبان :پسری که همیشه در دانشگاه از تو جزوه می گیرد، هیچ فکری در کله اش ندارد و فقط عادت کرده از تو کمک بگیرد، نه قیافه داری، نه اخلاق. چرا این جوری فکر می کنی که باید در دوران دانشگاه ازدواج کنی؟ خلاصه بگم تا آخر عمر واست خواستگار نمیاد الکی منتظر نباش.





آذر:دوتا خواستگار سمج تا ۲ ماه آینده میان خواستگاریت که هر دو دیوانه وار عاشقتن و وقتی می فهمن یک خواستگار دیگه داری با هم دعواشون میشه (دعوای عشقی) و هر دو با ضربات چاقو به قلب هم می زنن و هر دو می میرن. و تو تا آخر عمرت می مونی خونه بابات!





دی: به زودی با نویسنده محبوبت آشنا می شوی و از تو خواستگاری می کند. اما چند ماه بعد با بهانه های مختلف از ازدواج با تو منصرف می شود. تو دلیل این عمل او را نمی فهمی، اما به زودی متوجه می شوی رمانی از او منتشر شده که شخصیت های آن بسیار شبته تو و پدر و مادر و خواهر و برادر و فامیلهایت هستند و در مقدمه کتاب هم توضیح داده که برای دستیابی به این داستان واقعی، مجبور شده به دختری زشت پیشنهاد ازدواج بدهد.





بهمن : امروز همه از این که به زودی ازدواج می کنی خوشحال هستند، چون از دست غرغرهایت راحت می شوند و از این به بعد شوهر بیچاره ات است که باید تو را تحمل کند.





اسفند : عید نوروز بعدی عروسیته و با اونی که سالها منتظرش بودی ازدواج می کنی واسه ماه عسل، با کشتی شخصی داماد میرین به یک ویلا توی یک جزیره زیبا در اسپانیا! اما کشتی وسط راه میخوره به کوه یخ و غرق میشه! شوهرت تو رو سوار یه تخته میکنه و چون اون تخته تحمل وزن دوتاتون رو نداشته ، تخته رو ول میکنه و تو آب یخ میزنه و میمیره !تو هم برمیگردی خونه بابات و تا آخر عمر شوهر گیرت نمیاد!
دیدگاه  •   •   •  1392/06/22 - 21:09
+5

تفکیک

جستجو برای
نوع پست توسط در گروه تاریخ