♥ نگار ♥
شما یادتون نمیاد، بچه که بودیم وقتی میبردنمون پارک، میرفتیم مثل مظلوما می چسبیدیم به میله ی کنار تاب، همچین ملتمسانه به اونیکه سوار تاب بود نگاه میکردیم، که دلش بسوزه پیاده شه ما سوار شیم، بعدش که نوبت خودمون میشد، دیگه عمرا پیاده می شدیم
♥ نگار ♥
میگویند رضا شاه کبیر کشف حجاب کرد...
اما نمیگویند
رضا شاه به ترکیه سفرکرد که تنهاسفرخارجی او بود...
وقتی آخرشب به اتاق رفت دید دختربسیار زیبایی دراتاق است ....
رضا شاه عصبی شد یک نفر را صدا زد....
پرسید این خانوم در اینجا چه کاری دارد
آن شخص میگوید که این خانم را آتاتورک فرستاده برای خوش گذرانی شما....
رضا شاه از آن خانم تقاضا میکند اتاق را ترک کند....
وقتی از او سوال میشود چرا اجازه ندادند آن دختر در اتاق بماند ایشان پاسخ میدهند
من امشب را با این دختر زیبا میگذارندم
فردا که آتاتورک به ایران آمد چه کسی را برای همخوابگی او بفرستم وقتیکه
تمام زنان و دختران ایرانی ناموس من هستند...
روحش شاد..
♥ نگار ♥
یه خانوم 40ساله در حال مرگ خدا رو میبینه ازش میپرسه خدایا وقت من تمومه خدا میگه نه شما 25 سال و 3 ماه و 13 روز دیگه فرصت داری!
خانوم بعد از بهبودی پوستش رو میکشه ساکشن میکنه گونه و مژه و مو خلاصه دافی میشه برا خودش!!!!
بعد از آخرین عمل زیبایی هنگام خروج از بیمارستان با یه آمبولانس تصادف میکنه میمیره!!!
اون دنیا خدا رو میبینه میگه مگه نگفتی من 25 سال دیگه فرصت دارم چرا منو از تصادف با اون آمبولانس نجات ندادی?!!!!
خدا میگه اوا شما بودی?!!! چقدر عوض شدی به این برکت نشناختم!!! :
♥ نگار ♥
ی دیوونهــ ای کــ تازهــ از تیمارستان فرار کردهــ بود،با زور وارد خونه ای میشهــ
دستــ و پای زن و شوهری کــ در خونه بودن با طنابــ میبندهــ و چاقو رو میزارهـ زیر گلو زنهــ و
میپرسهــ:اسمتــ چیهــ؟من دوستــ دارم قبل از کشتن قربانی هامــ،اسمشونو بدونمــ.
زنهــ با گریهــ: فاطمهــ ولی بهمــ میگن فاطی.
دیوونهــ:اسمــ ننهــ من فاطی بود،واسهــ همینهــ نمیتونمــ بکشمتــ
ولش میکنهــ و میرهــ سراغ شوهرهــ:اسمــ تو چیهــ پدرسوختهــ
شوهرهــ:من احمدمــ،ولی دوستامــ فاطی صدامــ میکنن....!
♥ نگار ♥
دلم اونى رو میخواد كه وقتى میگم میخوام جیغ بزنم نگه هیس زشته ، بگه : 1.2.3 ..
اونى كه وقتى باهاش میرم دریا نشینم یه گوشه و فقط حرف بزنیم و دریا رونگاه كنیم ، آب بپاشیم تو صورت هم ..
نترسیم از حرف مردم ، زندگى خودمه دلم میخواد دیوونه باشم ..
.
کسی که حتی وقتی اعصاب نداری ، با شیرین زبونیش به لبت خنده بیاره فرار کنه و دنبالش کنی تا بچرونیشو
.
كسى كه وقتى بارون میزنه باهاش بدون چتر زیر بارون قدم بزنم ، وقتى بارون شدید شه بگه واى چه بارونى بعدم كاپشنشو بگیره بالا سرمون و بدوییم و بگه یكى از یكى دیوونه تر ، بعدش بزنیم زیر خنده و منم عشق كنم از خندیدنش ..
.
کسی که اگه درختم نبود ولی سایه میشد ..
كسى كه وقتى میریم مهمونى حواسش بهم باشه ، وقتى مجبورم یه جمع كسل كننده و حرفاى خاله زنكیشونو تحمل كنم بهم اس بده : قیافشوووو داره زجر میكشه ها ، دیوونه تر كردن این دیوونه رو ، پاشو بریم خونه عزیزم ! خندم بگیره نگاش كنم چشمک بزنه بعدم با هزار بهونه از اون مهمونى خلاص شیم و وقتى اومدیم بیرون باهم بزنیم زیر خنده ..
و نصفه هاى شب خیابونا رو باهم دور بزنیم و به چیزاى الكى بخندیم ..
كسى كه بى دلیل بپرم بغلش ..
کسی که با نگاهش بهم اهمیت بده و مواظبم باشه
.
یکی که هی گیر نده ، یکی که هی نگه زشته زشته
كسى كه كنارش خود خودم باشم .
♥ نگار ♥
شماهم وقتی میخواید ببینید یکی خوابه و داره نفس میکشه یا نه،
به جای اینکه صداش کنید
نگاه شکمش میکنید ببینید بالا و پایین میشه یا فقط من اینجوریم
حالا الان...گیسو گیس کشیه...
1393/05/24 - 13:33دقیقا
1393/05/24 - 13:59