SADAF.SHAHLAI
گفتی که چو خورشید زنم ز سوی تو پر ...چو ماه شبی میکشم از پنجره سر ...اندوه..که خورشید شوی تنگ غروب...افسوس که مهتاب شدی وقت سحر...!!!فریدون [!]
آخرین ویرایش توسط
SADAF در [1393/03/30 - 15:08]
♥ نگار ♥
ﺩﺧﺘﺮﺍ ﻗﺒﻞ ﺍﺯ ﻋﻤﻞ ﺑﯿﻨﯽ :
ﺍﻋﺘﻤﺎﺩ ﺑﻪ ﻧﻔﺲ : ﺩﺭ ﺣﺪ ﭘﺸﻤﮏ
ﭘﺎ : ﻣﯿﺪﻫﺪ ﺑﻪ ﺷﺪﺕ
ﺣﺎﻟﺖ : ﺍﻓﺴﺮﺩﻩ , ﺩﭘﺮﺱ , ﻏﻤﮕﯿﻦ
ﻧﻮﻉ ﭘﺴﺖ ﻫﺎ ﺩﺭ ﻓﯿﺲ ﺑﻮﮎ : ﻏﻤﮕﯿﻦ , ﺭﻣﺎﻥ , ﻋﺎﺷﻘﺎﻧﻪ ,
ﺷﮑﺴﺖﻋﺸﻘﯽ , ﺷﺎﻋﺮﺍﻧﻪ ...
ﺯﻣﺎﻥ ﭘﺎﺳﺨﮕﻮﯾﯽ ﺑﻪ : PM ﮐﻤﺘﺮ ﺍﺯ 10 ﺛﺎﻧﯿﻪ
ﺗﻌﺪﺍﺩ ﻋﮑﺲ : ﮐﻤﺘﺮ ﺍﺯ ﺍﻧﮕﺸﺘﺎﻥ ﺩﺳﺖ
ﺣﺎﻟﺖ ﻋﮑﺲ : ﺍﺯ ﺭﻭ ﺑﻪ ﺭﻭ ﻭ ﺳﺎﺩﻩ ﯾﻪ ﺟﻮﺭﯼ ﻣﻈﻠﻮﻡ ﻭ ﺑﺎ
ﺣﺎﻟﺖﺍﻟﺘﻤﺎﺱ
ﺍﻧﺘﻈﺎﺭﺍﺕ ﺍﺯ ﺩﻭﺱ ﭘﺴﺮ : ﻓﻘﻂ ﺩﻭﺳﺖ ﺷﺪﻥ
ﺍﻣﯿﺪ ﺑﻪ ﺯﻧﺪﮔﯽ : ﮐﻤﺘﺮ ﺍﺯ 30 ﺳﺎﻝ
ﺑﻌﺪ ﺍﺯ ﻋﻤﻞ ﺑﯿﻨﯽ :
ﺍﻋﺘﻤﺎﺩ ﺑﻪ ﻧﻔﺲ : ﺩﺭ ﺣﺪ ﺑﺮﺝ ﺧﻠﯿﻔﻪ
ﭘﺎ : ﻧﻤﯿﺪﻫﺪ ، ﺩﺳﺖ ﻫﻢ ﻧﻤﯿﺪﻫﺪ ، ﺧﺎﮎ ﺑﺮ ﺳﺮ ﺟﻮﺍﺏ
ﺳﻼﻡ ﻫﻢ ﻧﻤﯿﺪﻥ |:
ﺣﺎﻟﺖ : ﺧﻮﺷﺤﺎﻝ , ﺷﺎﺩ , ﺷﻮﺥ , ﭘﯿﺪﺍ ﮐﺮﺩﻥ ﺟﺮﺍﺕ ﻭ
ﺟﺴﺎﺭﺕ
ﻧﻮﻉ ﭘﺴﺖ ﻫﺎ ﺩﺭ ﻓﯿﺲ ﺑﻮﮎ : ﺟﻠﻒ , ﻃﻨﺰ , ﺍﻋﺘﻤﺎﺩ ﺑﻪ
ﻧﻔﺴﯽ , ﺑﻪﭼﺎﻟﺶ ﮐﺸﯿﺪﻥ ﭘﺴﺮﻫﺎ
ﺯﻣﺎﻥ ﭘﺎﺳﺨﮕﻮﯾﯽ ﺑﻪ : PM ﺣﺪﺍﻗﻞ 5 ﺩﻗﯿﻘﻪ
ﺗﻌﺪﺍﺩ ﻋﮑﺲ : ﺣﺪﺍﻗﻞ ﺭﻭﺯﯼ ﯾﻪ ﺁﻟﺒﻮﻡ
ﺣﺎﻟﺖ ﻋﮑﺲ : ﻧﯿﻢ ﺭﺥ ﻭ ﮊﺳﺖ ﻫﺎﯼ ﻏﺮﺑﯽ ﻭ ﺗﺮﯾﭗ ﺷﺎﺥ
ﺑﻮﺩﻥ
ﺍﻧﺘﻈﺎﺭﺍﺕ ﺍﺯ ﺩﻭﺱ ﭘﺴﺮ : ﺧﻮﻧﻪ , ﻭﯾﻼ , ﻣﺎﺷﯿﻦ ﺁﺧﺮﯾﻦ
ﻣﺪﻝ ,ﭘﺎﺳﺘﯿﻞ , ﺗﯿﭗ , ﻗﯿﺎﻓﻪ , ﺍﺧﻼﻕ , ﻭﻓﺎ ﺩﺍﺭﯼ ﻭ ﺧﻼﺻﻪ
ﻫﺮ ﭼﯿﺰﯼ ﮐﻪﺗﻮ ﺧﻮﻧﻪ ﺑﺎﺑﺎﺵ ﺑﻪ ﭼﺸﻢ ﻧﺪﯾﺪﻩ
ﺍﻣﯿﺪ ﺑﻪ ﺯﻧﺪﮔﯽ : +100 ﺳﺎﻝ
*elnaz* *
نگاه کُن که غم درون دیدهام
چگونه قطره قطره آب میشود
چگونه سایۀ سیاه سرکشم
اسیر دست آفتاب میشود
نگاه کُن
تمام هستیام خراب میشود
شرارهای مرا به کام میکشد
مرا به اوج میبَرد
مرا به دام میکِشد
نگاه کُن
تمام آسمانِ من
پُر از شهاب میشود
تو آمدی ز دورها و دورها
ز سرزمین عطرها و نورها
نشاندهای مرا کنون به زورقی
ز عاجها، ز ابرها، بلورها
مرا ببر امید دلنواز من
ببر به شهر شعرها و شورها
به راه پُر ستاره میکشانیام
فراتر از ستاره مینشانیام
نگاه کُن
من از ستاره سوختم
لبالب از ستارگان تب شدم
چو ماهیان سرخرنگ ساده دل
ستارهچین برکههای شب شدم
چه دور بود پیش از این زمین ما
به این کبود غرفههای آسمان
کنون به گوش من دوباره میرسد
صدای تو
صدای بال برفی فرشتگان
نگاه کُن که من کجا رسیدهام
به کهکشان، به بیکران، به جاودان
کنون که آمدیم تا به اوجها
مرا بشوی با شراب موجها
مرا بپیچ در حریر بوسهات
مرا بخواه در شبان دیر پا
مرا دگر رها مکُن
مرا از این ستارهها جدا مکُن
نگاه کُن که موم شب به راه ما
چگونه قطره قطره آب میشود
صراحی سیاه دیدگان من
به لایلای گرم تو
لبالب از شراب خواب میشود
به روی گاهوارههای شعر من
نگاه کُن
تو میدمی و آفتاب میشود
♥ نگار ♥
میره یخ بخره می بینه پول همراهش نیست واسه اینکه ضایع نشه
یه دستی روی یخ ها می کشه میگه : از این سردتر ندارین؟!! ـ