یافتن پست: #کلمات

♥ نگار ♥
♥ نگار ♥
من خیلی دوست داشتم زندگیو در یک کلمه خلاصه کنم به خاطر همین کلمات زیادی به فکرم اومد مثل:زندگی یعنی سختی...زندگی زیباست ...زندگی بی رحم است...زندگی تنهاییست...ولی دیدم اینا فقط جزیی از زندگیو تعریف میکنه یهو ی چیزی یادم اومد:

مادر زندگیست.................
دیدگاه  •   •   •  1393/01/22 - 21:30
+2
EHSAN
EHSAN
اشک ها قطره نیستند بلکه کلماتی هستند که می افتند فقط بخاطر اینکه پیدا نمیکنند کسی را که معنی این کلمات را بفهمد . . .
دیدگاه  •   •   •  1393/01/21 - 20:23
+9
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥

وقتی کسی در کنارت هست،خوب نگاهش کن
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.


به تمام جزئیاتش...
به لبخند بین حرف هایش..
به سبک ادای کلماتش،
... به شیوه ی راه رفتنش،نشستنش..
به چشم هاش خیره شو..
دستهایش را به حافظه ات بسپار...
گاهی آدم ها انقد سریع میروند،که حسرت یک نگاه سرسری را هم به دلت میگذارن

دیدگاه  •   •   •  1393/01/13 - 13:56
+4
mary jun
mary jun
تلخ ترین جمله   :    دوستت دارم اما......
                                      شیرین ترین جمله:                اما دوست دارم

              ب همین راحتی
با جا ب جا کردن کلمات
                      زندگی را دگرگون کنید.....
دیدگاه  •   •   •  1393/01/2 - 15:45
+4
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥

لذتی که در خوابیدن سرِ کلاسِ درسِ سه واحدیِ سختِ استادِ سیریش هست

تو خوابیدن لای پر قو در کنار سواحل آنتالیا نیست

حالا لذت قبولی با تقلب توی همون درس بماند

!!!اصلا کلمات در توصیفش عاجزند

.

دیدگاه  •   •   •  1392/12/28 - 20:01
+3
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥

از این به بعد به جای واژه ی بیگانه lol از کلمات زیر استفاده کنید:

ماخ :مردم از خنده

تاخ:ترکیدم از خنده

سشاخ : سرویس شدم از خنده

پشاخ: پخش شدم از خنده

پشکاخ: پهن شدم کف اتاق از خنده...!

دیدگاه  •   •   •  1392/09/24 - 21:16
+4
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥



تلخترین حرف : دوستت دارم اما …





شیرین ترین حرف : … اما دوستت دارم





به همین راحتی جابه جایی کلمات





زندگی را دگرگون میکند !


دیدگاه  •   •   •  1392/09/18 - 15:28
+3
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥
به بعضیا بایدگفت : دهنتو به اندازه کلماتت بازکن گنده تر از خودت بخوای حرف بزنی بخیه لازم میشی ها
دیدگاه  •   •   •  1392/09/16 - 20:05
+5
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥
بزرگترین مصیبت میدونید چیه ؟
اینکه کسی نتونه احساسشو بیان کنه
نه اینکه شعر بگه نه
نه اینکه قطعه ادبی بگه نه
فقط با کلمات طوری حرف بزنه که مخاطبش
اونطرف مثلا اگه جاش گرمه وطرفش میگه
سردمه
سرمارو احساس کنه
گاهی حتی کلمه هم لازم نیس
فقط روح ها به هم میپیوندند
واصلا حرفی زده نمیشه
میبینی دوستت که مجازیه
مثلا تهرانه یا همدانه یا شیرازه
یعنی کیلومتر ها فاصله داره
ودرست تو لحظه ای که تو به فکر چیزی هستی
یه یاداشت برات میفرسته
دقیقا اونیه که میخواستی
فدای همه دوستایی که روحشون بسته به جونمه
ومن خوشبختم
خوشبختم که شما ها رو دارم
باور کنید اگه این نوشته ها نبود
اگه اون کامنتها ویاداشتها وپیامها نبود
خیلی وقت پیشا ترکیده بود
این اتشفشان بغضهای گلوگیرم
دیدگاه  •   •   •  1392/09/14 - 16:27
+3
roya
roya



سرما خوردگی ام بهانه ای نشد

که کلمات دست از سرم بردارند ،

خواستم خیرِ سرم کمی بخوابم ...

خیالِ واژه ها نگذاشت

و تو

که هی در ضمیرِ نا خودآگاهم

صدایم می کنی ...

خسته ام !

تنهایم بگذار . می خواهم کمی بخوابم ...

 

 

" فریماه "

 

 

 

 

90.jpg





دیدگاه  •   •   •  1392/09/9 - 13:08
+7
صفحات: 1 2 3 4 5 6 7 8 9 10 11 12 13 14 15 پست بیشتر

تفکیک

جستجو برای
نوع پست توسط در گروه تاریخ