♥ نگار ♥
کم طاقتی عادت آن روزهایت بود
این روزها برای گرفتن خبری از من
عجب صـــــــــــــــــــــبور شده ای ...!
♥ نگار ♥
امسال هیچ چیز به درد بخوری تو کنگره چهانی بارسلون کعرفی نشد بی خودی این همه راه رو اومدم، وقتمو بیخودی تلف کردم
.
.
.
.
.
.
.
.
بچه کم با اون صاب مرده بازی کن، ملات هارو بیار بالا،
اوستا فرغون پنجره دوشنبه رفته پنچریشو بگیره الان میارم
♥ نگار ♥
بعضی وقتا خداحافظ
یعنی:نذار برم
یعنی:برم گردون
یعنی:سفت بغلم کن....و سرمو محکم بچسبون به سینه ات و بگو،خداحافظ و کوفت...
خداحافظ و زهرمار...
بیخود کردی میگی...خداحافظ!
دفعه اخرت باشه!!مال خودمی...
♥ نگار ♥
حالا که میروی کمی آهسته قدم بردار
نترس دل شکسته ام به پای تو نمیرسد
لطفا پشت سرت در زندگی را هم ببند
خسته ام
♥ نگار ♥
رفتم دندون پزشکی به دکتره می گم :
آقای دکتر این دندون عقلم کج در اومد ه اومدم حسابشو برسی!
دکتره می گه : یعنی می گی بکشمش ؟
پ ن پ گفتم شما تحصیل کرده ای یکم نصیحتش کنی بلکم از خر شیطون بیاد پایین به راه راست هدایت شه ***
♥ نگار ♥
دارم میبینم اون روزو که باز برگردی تو پیشم
بگیری دستای سردم بگی حق تو بود دستم
دارم میبینم اون روزو که حال تو پریشونه
که انگاری همه دنیا برات مثل یه زندونه
دوباره باز میای پیشم بهت قول شرف میدم
میای داغونو سرگشته میای ارومو دلخسته میای مثل همون روزا
میای وباز میگی تنهام میون سیل این غمها م میای ومیگی که عشقت تو رو ول کرده با اشکات
داره یادم میاد اشکام تو اون روزای بعد تو خیانتهایی که کردی گرفتی دستشو محکم منم اینجا تک و تنها دارم میبوسم این عکسات
تو من رو ساده ول کردی گرفتی دست بیگانه منو دادی به تنهایی که شاید عاشقش باشی
ولی اونم تو رو ول کرد اینم نفرین من باشه
الان حال منو داری یه تنهای شکسته دل میون این دوراهی تو ببینم انتخابت رو
ولی جای تو اینجا من نشستم با غم دوریت
وفای این غمت شاید باشه مرحم واسه دردام
فراموشت کنم دیگه بشینم باز با این غمهام
♥ نگار ♥
دلتنگی مرض عجیبی است!!
آدم آرام را کم کم؛
نا آرام می کند...
♥ نگار ♥
وقتی دلت میگیرد
جلوی اینه می ایستی
رژلب ..
کمی عطر
و
کمی نیشخند میزنی به خودت !
به دلتنگی هایی که برایشان نقاب میدوزی..
لباس رنگی ات را میپوشی
موهایت را میبندی
و چند دانه مروارید به بغض هایت می آویزی!
در اخر
انقدر زیبا میشوی ،
که همه شک میکنند " دلتنگ ترین " دختر دنیایی..!!