♥ نگار ♥
علت حادثه ١١ سپتامبر مشخص شد
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
کمک خلبان به خلبان: تو حاظری واسه عشقمون چیکار کنی؟
♥ نگار ♥
پسر داییم دهه هشتادیه مدرسه غیرانتفاعی ثبت نامش کردن سالی شش میلیون!
یادش بخیر اون وقتا ناظممون می گفت فردا 500 تومن کمک به مدرسه با خودتون بیارید، خونه ما می ریخت به هم!
♥ نگار ♥
من هیچوقت سعی نمی کنم جذاب باشم،
بلکه...
.
.
.
.
.
.
این جذابیته که سعی میکنه "من" باشه...
.
.
.
عجب جمله سنگینی بود...
.........
دیسک کمر گرفتم, آخ آخ...!!
♥ نگار ♥
یکی از فانتزیام اینه که ازدواج کنم و وختی میرم شوهرم میا خونه عربده بکشه عیاااااال! بعد منم خودم برم کمربندو بیارم بگم عاغامون بگیر بزن سیاهو کبودم کن ، تو نزنی کی بزنه ؟؟؟
بعد اونم بكه پاشو ضعیفههههه شووووما تاج سره مایییییی …
بجانه خودم یك كیفی میده لامصب
♥ نگار ♥
پسری به یک دختر ریاضی درس میداد . . .
پسر دختر را بوسید . . .
دوباره بوسید . . .
و گفت: . . .
این عمل را جمع میگویند . . .!!!
دختر پسر را بوسید . . .
پسر گفت: . . .
یکی از بوسههام کم شد . . .
این را تفریق می گویند . . .!!!
بعد یک دیگر را در آغوش گرفتند . . .
و هم دیگر را بوسیدند . . .
و گفتند: . . .
این ضرب نام دارد . . .!!!
ناگهان پدر دختر وارد شد . . .
و این صحنه را دید . . .
پدر دختر آمد . . .
پسر را مانند سگ زد . . .
و از بالای پله مث گه به پایین انداخت . . .
و گفت: . . .
این را تقسیم میگویند . . .!!!
♥ نگار ♥
پسرخالم رفته خواستگاری....
.
.
.
.
.
.
رفتن تو اتاق با هم حرف بزنن دختره میگه
من قصد ازدواج ندارم پسر خالم کم نیاورد
گفت :منم اومدم خونتون موز بخورم...
♥ نگار ♥
آدم باس این موقع امتحانا یه رفیق داشته باشه بهش بزنگه بگه چقدر خوندی؟؟
.
.
.
.
.
.
.
اونم بگه چیوووو؟!؟!؟
تا یکم دلگرم بشه