یافتن پست: #گاهی

محمد
محمد

خیالت مثل چُرت صبحگاهی ست!

هی با خودم می گویم

فقط پنج دقیقه ی دیگر ...


دیدگاه  •   •   •  1393/02/29 - 10:30
+4
*elnaz* *
*elnaz* *
سیب از درخت افتاد

 


ستاره از آسمان


 



تو از چشم من


 



گاهی فرقی نمیکند  از کجا ؟


 



سرنوشت مشترکی است سقوط

دیدگاه  •   •   •  1393/02/28 - 22:48
+4
maryam
maryam
گاهی وقت هادلت میخواهد با یکی مهربان باشی...دوستش بداری وبرایش چای بریزی
گاهی وقت هادلت میخواهد یکی را صداکنی بگویی سلام می ایی قدم بزنیم؟
گاهی وقت هادلت میخواهد یکی راببینی...شب بروی خانه بنشینی
فکرکنی وکمی برایش بنویسی...
گاهی وقت هاادم چه چیزهای ساده ای را ندارد!!!!!
دیدگاه  •   •   •  1393/02/28 - 22:29
+2
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥
اعتراف میکنم ما دخترا گاهی خودمون نمیدونیم واسه چی قهر کردیم! فقط حس میکنیم الان لازمه که قهر کنیم، یه همچین موجودات خاصی هستیم ما...
دیدگاه  •   •   •  1393/02/28 - 13:11
+2
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥
ما ""مـــرد"" هستیم!
دستــــانمان از تو زِبرتر و پهن تر است!!!
صورتمان ته ریشى دارد!!!
گاهی دلگیراز بی وفایی ها ، اما دلمان دریــــاست!
... جـــاىِ گریـــــه کردن به بالکن میرویم و اب و هوائی عوض میکنیم!!!
... ما با همــــان دستان پهن و زبرتو را نوازش میکنیم!!!
دریایی از گرفتاری هم باشیم ،ولی..
با همان صورت ناصاف و ناملایم تو را میبوسیم ونوازشت میکنیم..
تو آرام شوى!!!
آنقــــدر مارا نامــــرد ""نخوان""!!!
آنقدر پول و ماشین و ثـــــروتمان را""نسنج""!!!
فقط به ما ""دلت را بده"" تا زمین و زمان را برایت بدوزیم!!!
3 دیدگاه  •   •   •  1393/02/28 - 12:58
+1
maryam
maryam

خواب هایم گاهی ...


زیباتر از زندگی ام می شوند ...


کاش گاهی ...



برای همیشه خواب می ماندم !


دیدگاه  •   •   •  1393/02/26 - 22:45
+3
*elnaz* *
*elnaz* *
شـــ ـايـد تـكـراری باشــ ـم ...

امـــ ـا شک نــكـــ ـن ؛ تـكــ ـرار نميشـــ ـم !

تو چه می فهمی

حال و روزکسی راکه

دیگر

هیـــــــــــچ نگاهی

  
دلش رانمی لرزاند!...
دیدگاه  •   •   •  1393/02/26 - 01:49
+5
maryam
maryam
غرق شدن همیشه تو آب نیست... تو غصه نیست... تو خیال نیست... آدم دوست داره گاهی تو یه آغوش غرق بشه...!!
دیدگاه  •   •   •  1393/02/24 - 14:23
+2
*elnaz* *
*elnaz* *
کشاورزی مشغول پاشیدن بذر بود،

مرد مغروری به او رسید و با تکبر گفت:

بکار بکار که هر چه بکاری، ما میخوریم.

کشاورز نگاهی به او انداخت و گفت :دارم یونجه میکارم!
دیدگاه  •   •   •  1393/02/24 - 01:32
+5
*elnaz* *
*elnaz* *
وقتی بغضم شکسته شد...

 


و نفس هایم؛


 


غرق شد در اندوه و بی تابی،


 


فقط "سکوت" با من بود!!


 


گاه گاهی که تنم...


 


خسته از لحظه ها؛


 


به سوی تلخ ترین مرداب زندگی کشیده می شد،
فقط "سکوت" با من بود


فقط "سکوت" با من بود


فقط "سکوت" با من بود



آخرین ویرایش توسط eli20 در [1393/02/24 - 00:43]
دیدگاه  •   •   •  1393/02/24 - 00:40
+5

تفکیک

جستجو برای
نوع پست توسط در گروه تاریخ