یافتن پست: #گل

saman
saman

اي ساز برو دوش تو پيراهن کاغذ



تا چند بهر شعله زني دامن کاغذ





کس نيست که بر خشکي طبعت نستيزد


گر آتش و گر آب بود دشمن کاغذ





بي کسب هنر فيض قبولي نتوان يافت


تا حفظ نمايد نتوان خواندن کاغذ





هر نامه بيمطلب ما جاي رقم نيست


قاصد نفسي سوخته در بردن کاغذ





گر آگهي آئينه ات از زنگ بپرداز


اي علم تو مصروف سيه کردن کاغذ





سهل است بهر شيشه دلي تيغ کشيدن


دارد نم آبي شرر خرمن کاغذ





هر نقطه که از شوخي خال تو نويسند


آرام نگيرد چو شرر بر تن کاغذ





از راه تو آسان نرود نقش جبينم


خط پنجه ديگر زده در دامن کاغذ





تسليم من از آفت گردون نهراسد


بر هم نخورد حرف به پيچيدن کاغذ





ثبت است جواب خط عاشق بدريدن


درياب صرير قلم از شيون کاغذ





فرياد که در مکتب بيحاصل امکان


يک نسخه نيرزيد بگرداندن کاغذ





(بيدل) دل عاشق بهوس رام نگردد


اخگر نشود تکمه پيراهن کاغذ





اي شعله نهال از قلمت گلشن کاغذ


دود از خط مشکين تو در خرمن کاغذ





خط نيست که گل کرد ازان کلک گهربار


بر خواسته از شوق تو مو بر تن کاغذ





با حسرت دل هيچ نپرداخت نگاهت


کاش آئينه ميداشت فرستادن کاغذ





لخت جگرم سد ره ناله نگرديد


پنهان نشد اين شعله به پيراهن کاغذ





از وحشت آشوب جهان هر چه نوشتم


افشاند خط از خويش پرافشاندن کاغذ





سهلست باين هستي موهوم غرورت


آتش نتوان ريخت بپرويزن کاغذ





با تيغ توان شد طرف از چرب زباني


در آب چو روغن نبود جوشن کاغذ





بر فرصت هستي مفروشيد تعين


گو يکدوشرر چين نکشد دامن کاغذ





چون خامه خجالت کش اين مزرع خشکيم


چيديم نم جبهه زافشردن کاغذ





(بيدل) سر فواره اين باغ نگونست


تا کي بقلم آب دهي گلشن کاغذ


(بيدل دهلوی) 





دیدگاه  •   •   •  1392/05/21 - 14:25
+3
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥
باران گرفته ام به هوای شکفتنت

جاری در امتداد ترک خوردۀ تنت

با اشک های حلقه شده پای گونه هات

با دست های حلقه شده دور گردنت

من متهم به رابطه با واژۀ توام

مظنون به دستکاری گل های دامنت

این گرگ و میش وقت طلوع است یا غروب

در چشم های نیلیِ مایل به روشنت؟!
دیدگاه  •   •   •  1392/05/21 - 11:13
+4
saman
saman
گلایه ها عیبی ندارند …


کنایه هاست که ویران می کنند ..


(نجیب زاده)

دیدگاه  •   •   •  1392/05/21 - 09:45
+3
Mohammad Mahdi
Mohammad Mahdi


من هرچی منتظر موندم این زندگیم بیفته رو غلتک خبری نشد . . . . . . . ... . . الان دیگه منتظرم اون غلتک بیفته رو خودم راحت شم ... {-33-}


30 دیدگاه  •   •   •  1392/05/21 - 00:36
+4
*elnaz* *
*elnaz* *
اصلا یارو عصبیم کرد دیگه حال پست ندارم.........................................
43 دیدگاه  •   •   •  1392/05/20 - 23:58
+3
*elnaz* *
*elnaz* *
شیطونه میگه بزنم لهش کنمااااااااااااااااااااااااا/........................................
15 دیدگاه  •   •   •  1392/05/20 - 23:38
+4
♥♥♥♥♥♥ R A M I N♥♥♥♥♥♥
♥♥♥♥♥♥ R A M I N♥♥♥♥♥♥
سلام بر همه دوستان گلم {-35-}
دیدگاه  •   •   •  1392/05/20 - 23:34
+4
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥
این شعر به صورت عمودی وافقی یک جور خوانده می‌شود (ماتریس متقارن ادبی)

از چهره .. افروخته .. گل را .. مشکن !

افروخته .. رخ مرو .. تو دگر .. به چمن !

گل را .. تو دگر .. مکن خجل .. ای مه من !

مشکن .. به چمن .. ای مه من .. قدر سخن !
دیدگاه  •   •   •  1392/05/20 - 17:13
+4
saman
saman

بیا همبازی خوب کودکی
دوباره بچه می شیم یواشکی
اگه حرفی واسه خندیدن نبود
تا ته دنیا می خندیم الکی …


[یغما گلرویی]

دیدگاه  •   •   •  1392/05/20 - 16:46
+2
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥
فقط یه دختر ایرانی میتونه،
وقتی تو کوچه داره راه میره دم هر خونه که شیشه رفلکس داره وایسته،
خودشو چک و مرتب کنه و تو دلش بگه : به به من چقد خوشگلم !
دیدگاه  •   •   •  1392/05/20 - 15:45

تفکیک

جستجو برای
نوع پست توسط در گروه تاریخ