دلم تنگ است...
دلم اندازه حجم قفس تنگ است
سکوت از کوچه لبریز است
صدایم خیس و بارانی ست
نمیدانم چرا در قلب من پاییز طولانیست ...
عاشق شده ام چندی
بر دلبری دیوانه
گاه عاشق و مجنون
گه ساکت و بیگانه
گاه پای به سر آید
گه بی نگاه جانانه
من مانده ام حیران
دل خون و پرازناله
میخواهد مرا دلبر
فرهادوار،عاشقانه
یا اینکه بر اوهستم
سرگرمی مردانه
ما چون ز دری پای کشیدیم ، کشیدیم
امید ز هر کس ، ب[!]م ، ب[!]م
دل نیست کبوتر که چو بر خاست ، نشیند
از گوشه ی بامی که پ[!]م ، پ[!]م
رم دادن این صید از آغاز غلط بود.
حالا که رماندی و رمیدی ، رمیدیم