حرف های زیادی بلد نیستم من تنها چشمان تو را دیدم و گوشه ای از لبخندت که حرف هایم را دزدید از عشق چیزی نمی دانم اما دوستت دارم کودکانه تر از آنچه فکر کنی ...
نقطه چین میگذارم زندگیم را پر از جای خالی پر از حس مبهم در این دنیای ویرانه ی من شلوغی جایی ندارد. سکوت میکنم تا همه بگویند موافق است اما نمیدانند سکوتم به معنی جاهای خالی است که هیچ وقت پر نشد
یـــن روزهـــا هــــوا خیلـــی غبـــار آلــــود اســـت؛ گـــرگ را از ســـگ نمــی تـــوان تشخیـــص داد ! هنگـــامـــی گـــرگ را می شنـــاسیـــم؛ کـــه دریـــده شـــده ایــــم