☺SAEED☻
با احساساتم بازی نکن . خوب لامصب میبازی حرصت در میاد
امید
چه جالب
ناز را ميکشيم
آه را مي کشيم
انتظار را مي کشیم
فرياد را مي کشیم
درد را مي کشیم
ولي بعد از اين همه سال آنقدر نقاش خوبي نشده ايم
که بتوانيم
دست بکشيم
امید
یه روز بهم گفت: «میخوام باهات دوست باشم؛آخه میدونی؟ من اینجا خیلی تنهام»
بهش لبخند زدم و گفتم: «آره میدونم فكر خوبیه من هم خیلی تنهام»
یه روز دیگه بهم گفت: «میخوام تا ابدباهات بمونم؛ آخه میدونی؟ من اینجا خیلی تنهام»
بهش لبخند زدم و گفتم: «آره میدونم فكر خوبیه.من هم خیلی تنهام»
یه روز دیگه گفت: «میخوام برم یه جای دور، جایی كه هیچ مزاحمی نباشه
بعد كه همه چیز روبراه شد تو هم بیا آخه میدونی؟ من اینجا خیلی تنهام»
بهش لبخند زدم و گفتم: «آره میدونم فكر خوبیه من هم خیلی تنهام»
یه روز تو نامهش نوشت: «من اینجا یه دوست پیدا كردم آخه میدونی؟من اینجا خیلی تنهام»
براش یه لبخند كشیدم وزیرش نوشتم: «آره میدونم فكر خوبیه من هم خیلی تنهام»
یه روز یه نامه نوشت و توش نوشت:
«من قراره اینجا با این دوستم تا ابد زندگی كنم آخه میدونی؟ من اینجا خیلی تنهام»
براش یه لبخند كشیدم و زیرش نوشتم: «آره میدونم فكر خوبیه من هم خیلی تنهام»
حالا دیگه اون تنها نیست و من از این بابت خیلی خوشحالم
و چیزی که بیشتر خوشحالم می کنه اینه که نمی دونه
(من هنوز هم خیلی تنهام)
امیرحسین
دوستان خوب همانند گلهای قالی اند
نه انتظار باریدن باران را دارند
نه دلهره چیده شدن ،
دائمی اند و ماندگار
parnian
تو مهد كودك مربيه به يك دختر پنج ساله ميگه: ساراجون، تو شمردن بلدي؟دختره ميگه: آره! باباييم يادم داده!مربيه ميگه: آفرين به تو دختر خوشگل و باباييت!خوب حالا بگو ببينم، بعد پنج چيه؟سارا جون ميگه: شيش!مربيه ميگه: آفرين عزيزم، حالا بگو بعد هفت چيه؟دختره ميگه: هشت!مربيه ميگه: آاافرين! حالا بگو بعد ده چيه؟دختره ميگه: سرباز، بعدیشم میشه بی بی