یافتن پست: خوب

vahid lahiji
vahid lahiji
بدی کردیم ، خوبی یادمان رفت

ز دلها ، لایروبی یادمان رفت

به ویلایِ شمالی خو گرفتیم

شهیدانِ جنوبی یادمان رفت ...
دیدگاه  •   •   •  1390/11/27 - 19:41
+2
poria
poria
یه بار دیگه به همون [!] می گن نظرت راجب خدا چیه؟
می گه: خدا خوبه ! مهربونه !بزرگه !خالق جهانه ! ......ابوالفضل نگه دارش باشه.
دیدگاه  •   •   •  1390/11/27 - 19:01
+2
mehdy
mehdy
آبادانیه میاد تهران سوار اتوبوس میشه بلیط آبادان میده راننده بهش میگه این مال آبادان تو تهران اعتبار نداره میگه وولک خوب نگاه کن روش نوشته آبادان و حومه
دیدگاه  •   •   •  1390/11/27 - 18:48
+1
poria
poria
[!] میره پیک نیک زنش میگه بشینم زیر اون درخت خوبه.[!] میگه نه همین وسط جاده پتو بنداز امن تره!زنش میگه اینجا ماشین میزنه خلاصه بعد از کلی جر و بحث میندازن وسط جاده.بعد میبینن یه کامیون داره میاد طرفشون هر چی بوق میزنه اونا از جاشون تکان نمیخورن کامیونه هم فرمونو میپیچونه میره تو درخت.[!] به زنش میگه اگه زیر درخت بودیم الان مرده بودیم
دیدگاه  •   •   •  1390/11/27 - 18:40
+1
mehdy
mehdy
ناپلئون میگه: وقتی از دوستت خبری نیست خوشحال باش، چون حتما خوشحاله و حالش خوبه که تورو از یاد برده...
دیدگاه  •   •   •  1390/11/27 - 18:35
+2
poria
poria
[!] شبا یه پارچ آب خالی بالا سرش میذاشته و می خوابیده ازش می پرسن آخه خنگ چرا اینجوری می کنی؟ میگه : خوب یه موقع نصفه شب از خواب پا پیشم می بینم تشنم نیست .. اونوقت چیکار کنم؟
دیدگاه  •   •   •  1390/11/27 - 18:34
poria
poria
akhe emroz tavallode manam ha
4 دیدگاه  •   •   •  1390/11/27 - 17:42
+2
sasan pool
sasan pool
خب دوستان من از حضور شما مرخص میشم بعد از ظهر و شب خوبی براتون آرزو میکنم.خدا نگهدارتون.{-23-}{-23-}{-23-}{-23-}{-23-}{-23-}{-22-}{-22-}{-22-}{-22-}
2 دیدگاه  •   •   •  1390/11/27 - 17:38
+2
mina
mina
ﯾﻪ ﺩَﻓﻪ ﻓَﻬﻤﯿﺪﻡ ﺩَﺭﻭ ﺧﻮﺏ ﻧﺒﺴﺘَﻢ، ﺩَﺭﻭ ﺑﺎﺯﮐَﺮﺩﻡ ﺑَﺴﺘﻢ،
ﺭﺍﻧﻨﺪﻩ ﮐﻪ ﯾﻪ ﭘﯿﺮﻣﺮﺩِ ﻋﯿﻨﮑﯽِ ﺧﯿﻠﯽ ﻧﺤﯿﻔﯽ ﺑﻮﺩ،
ﺧﯿﻠﯽ ﺁﺭﻭﻡ ﺳَﺮﺷﻮ ﺑﺮﮔﺮﺩﻭﻧﺪ ﻋﻘﺒﻮ ﻧﯿﮕﺎ ﮐﺮﺩ ﺑﺎ ﯾﻪ ﻟَﺤﻦِ ﺧﯿﻠﯽ ﺑﺎﺣﺎﻟﯽ ﮔُفت:
"ﮐَﺴﯽ ﭘﯿﺎﺩﻩ ﺷُﺪ؟؟"
يعنى ﺗﺮﮐﯿﺪﻡ ﺍﺯ ﺧﻨﺪﻩ
دیدگاه  •   •   •  1390/11/27 - 17:08
+5
poria
poria
من چطوری عکس بزارم؟
2 دیدگاه  •   •   •  1390/11/27 - 16:53
+5

تفکیک

جستجو برای
نوع پست توسط در گروه تاریخ