یافتن پست: خوب

mary jun
mary jun
خدا حافظ برای تو چ آسان بود
ولی قلب من از این واژه لرزان بود
خداحافظ برای تو رهایی داش
برای من غم تلخ جدایی داش
1 دیدگاه  •   •   •  1393/05/6 - 16:05
+3
mary jun
mary jun
خدا حافظ ای ماه شبهای تارم
خدا حافظ ای درد جانسوز جانم
خدا حافظ ای عشق روزای خوبم
خدا حافظ ای شور و شوق حضورم
دیدگاه  •   •   •  1393/05/6 - 16:01
+4
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥
سرکلاس بودیم، استاد گفت: چقدر زمان داریم؟
گفتم: در حد دو جمله که با بیننده ها خداحافظی کنیم..!
نامرد بیرونم کرد!
خوب اعصاب نداری میگفتی از اتاق فرمان واست وقت میگرفتم..!!! :))))
دیدگاه  •   •   •  1393/05/6 - 15:49
+3
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥
پسر : ضعیفـﮧ دلموטּ برات تنگ شده بود " اومدیم زیارتت ڪنیم!
دختر:تو باز گفتے ضعیفـﮧ ؟
پسر:خب منزل بگم چطوره ؟
دختر:وااااے از دست تو !!
پسر:باشـﮧ باشـﮧ ویڪتوریا خوبـﮧ ؟
دختر:اه اصلا باهات قهرم!!
پسر:باشـﮧ بابا " تو عزیز منے خوب شد؟ آشتے؟
دختر:آشتے " راستے گفتے دلت چے شده؟؟
پسر:دلم!؟ آها از دیشب تا حالا یڪم پیچ میده!!
دختر:واقعا ڪـﮧ!
پسر:خب چیـﮧ ؟ نمیگم مریضم اصلا " خوبـﮧ ؟
دختر:لوووووس!!
پسر:اے بابا ضعیفـﮧ اگـﮧ اینبار قهر ڪنے نازڪش ندارے ها!!
دختر:بازم گفت ایـטּ ڪلمه رو. . .!!
پسر:خب تقصیر خودتـﮧ میدونے اونایے رو ڪـﮧ دوست دارم اذیت میڪنم "
هے نقطه ضعف میدے دستم.
دختر:مـטּ از دست تو چیڪار کنم؟؟
پسر:شڪر خدا . . .! دلم پیچ میخورد چوטּ تو تب و تاب ملاقات تو بودم " لیلے قرטּ 21 مـטּ
دختر:چـﮧ دل قشنگے دارے تو چقد بـﮧ سادگے دلت حسودیم میشـﮧ
پسر:صفاے وجودت خانومم.
دختر:میدونے دلم تنگـﮧ براے اوטּ همـﮧ پیاده روے هاموטּ
براے سرڪ ڪشیدטּ تو مغازه ڪتاب فروشے و ورق زدטּ ڪتابها " براے بوے ڪاغذ
براے شونـﮧ بـﮧ شونـﮧ باهات راه رفتنو دیدטּ نگاه حسرت بار بقیـﮧ " آخـﮧ هیچ زنے مردے مثل مـטּ نداره.
پسر:میدونم میدونم منم دلم تنگـﮧ " براے دیدטּ آسموטּ تـــو چشماے تـُـ ،
براے بستنیهاے شاتوتے ڪـﮧ با هم میخوردیم
براے خونـﮧ اے ڪـﮧ توے خیال ساختـﮧ بودیم و مـטּ مردش بودم
دختر: یادتـﮧ همیشـﮧ بـﮧ مـטּ میگفتے خاتوטּ ؟
پسر:آره یادمـﮧ آخـﮧ تو منو یاد دخترهاے ابرو ڪموטּ قجرے مینداختے !!
دختر : ولے مـטּ ڪـﮧ بور بودم
پسر : باشـﮧ فرقے نمیڪنـﮧ .
دختر : آخ چـﮧ روزهایے بود دلم براے دستاے مردونت ڪـﮧ تو دستام گره میخورد تنگ شده مجنون مـטּ.
پسر:. . .
دختر:چت شد؟ چرا چیزے نمیگے ؟
پسر:. . .
دختر:نگاه ڪـטּ ببینم. . .!منو نگاه ڪـטּ .
پسر : . . .
دختر : الهے بمیرم چشات چرا نمناڪ شده ؟ الهے فدات بشم .
پسر : خدا نڪنـﮧ ( هق هق گریـﮧ )
دختر:چرا گریه میکنے؟!
پسر:چرا نڪنم؟ هــــآ ؟
دختر: مـטּ دوست ندارم مرد مـטּ گریـﮧ ڪنـﮧ .. جلوے ایـטּ همـﮧ" آدم بخند دیگـﮧ بخند زود باش
پسر:وقتے دستاتو ڪم دارم چطور بخندم ؟ ڪے اشڪامو ڪنار بزنـﮧ ڪـﮧ گریـﮧ نڪنم؟
دختر: اگـﮧ گریـﮧ ڪنے منم گریـﮧ میڪنما
پسر : باشـﮧ ... باشـﮧ .. تسلیم .. ولے نمیتونم بخندم .
دختر : آفریـטּ حالا بگو ببینم ڪادو ولنتایـטּ چے برام خریدے؟!
پسر : تو ڪـﮧ میدونے مـטּ از ایـטּ لوس بازیا خوشم نمیاد ولے امسال برات ڪادوے خوبے آوردم.
دختر : چے ؟ زود باش آب از لب و لوچه ام آویزوטּ شد
پسر : ....
دختر : بآز دوباره ساڪت شدے؟!
پسر : برات ڪادو ( هق هق گریـﮧ ) یڪ دستـﮧ گل گلایر !
یڪ شیشـﮧ گلاب
یڪ بغض طولانے آوردم
تڪ عروس گورستاטּ
5شنبه ها دیگـﮧ خیابونا بدوטּ تو صفایے نداره .
اینجا ڪنار خونـﮧ ے ابدیت میشینم و فاتحـﮧ میخونم
نـﮧ " اشڪ و فاتحـﮧ
نـﮧ " اشڪ ودلتنگے و فاتحـﮧ
نـﮧ " اشڪ و دلتنگے و فاتحـﮧ و خاطرات نـﮧ چنداטּ دور
اما نـﮧه ... خاتوטּ مـטּ و تو خیلے وقتـﮧ ڪـﮧ ...
آرام بخواب بانوے ڪوچ ڪرده ے مـטּ ...
دیگـﮧ نگراטּ قرص هاے نخوردم " لباس هاے اُتو نڪشیدم " صورت پف ڪرده ام از بیخوابیم نباش
نگراטּ خیره شدטּ مردم بـﮧ اشڪهاے مـטּ نباش
بعد از تو دیگه مرد نیستم اگـﮧ بخندم
2 دیدگاه  •   •   •  1393/05/6 - 15:33
+3
mary jun
mary jun
شیشه نازک احساس مرا دس نزن !
         چندشم می شود ا لک انگشت دروغ !!!
آن ک می گفت ک احساس مرا میفهمد . . .
              کو کجا رف؟ ک احساس مرا خوب فروخت !
دیدگاه  •   •   •  1393/05/5 - 21:53
+4
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥
ﭼﺸﺎﺗﻮﻧﻮ ﺑﺒﻨﺪﯾﺪ ﯾﻪ ﺧﺒﺮ ﺧﻮﺏ ﺑﺪﻡ
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
-.- -.- -.- -.- -.- -.- -.- -.- -.- -.- -.- -.- -.- -.- -.- -.- -.- -.- -.- -.- -.- -.- -.- -.- -.- -.-
-.- -.- -.- -.- -.- -.- -.- -.- -.- -.- -.- -.- -.- -.- -.- -.- -.- -.- -.- -.- -.- -.- -.- -.- -.- -.-
-.- -.- -.- -.- -.- -.- -.- -.- -.- -.- -.- -.- -.- -.- -.- -.- -.- -.- -.- -.- -.- -.- -.- -.-
-.- -.- -.- -.- -.- -.- -.- -.- -.- -.- -.- -.- -.- -.- -.- -.- -.- o.o -.- -.- -.- -.- -.- -.- -.-
-.- -.- -.- -.- -.- -.--.- -.- -.- -.- -.- -.- -.- -.- -.- -.- -.- -.- -.- -.- -.- -.- -.- -.- -.- -.-
.
.
.
.
ﯾﮑﯽ ﺍﻭﻥ ﻭﺳﻂ ﭼﺸﺎﺵ ﺑﺎﺯ ﺑﻮﺩ ﻧﻤﯿﮕﻢ ... :|
دیدگاه  •   •   •  1393/05/4 - 15:35
+3
maryam
maryam
elnaaaaaaaaaaaaaaaaaaaaaaaaaaaaaaaaaaz???{-39-}
29 دیدگاه  •   •   •  1393/05/3 - 18:01
+3
کسی هست کمک کنههههههههههههه؟ سوال پزشکی دارم
23 دیدگاه  •   •   •  1393/05/3 - 13:55
+2
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥
تنهـایی یعـنی هیچ وقــت کسی نباشه اشکات رو پاک کنه…
تنهـایی یعـنی تو جاده بدون مقصـد…
تنهـایی یعـنی ندیدن روزهای خوب…
تنهـایی یعـنی نداشـتن سنــگ صـبور…
تنهـایی یعـنی جشـن تولد با قـرص خواب…
تنهـایی یعـنی سـر سـفره عـید تنهـای تنهـا…
دیدگاه  •   •   •  1393/05/2 - 17:12
+7
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥
دختره اومد تاکسی بگیره
گفت اقا ستار خان میخوره!؟
یارو یه دید زد
گفت خانوم چرا ستار خان,بیا بالا خودم میخورم
دختره بهش برمیخوره میره به تاکسی بعدی میگه
اقا ببخشید ستار خان میرید؟
یارو هم میگه.معلومه میرید اگه نمیرید که میترکید...
با خودش میگه ایندفعه ی چی میگم نتونن چیزی بگن!!!
تاکسی بعدی میادمیگه: اقا ســــــــتـــــارخــــــــــــاااااان!!!!!
راننده میگه: نه خانم من اکبرم
دختره دیگه کفرش دراومد به تاکسی بعدی گفت:اقا میخوام برم ستارخان !!!!!
تاکسیه میگه: کارخوبی میکنی, برو مشکلی نداره!!!!!!
2 دیدگاه  •   •   •  1393/05/2 - 16:06
+3

تفکیک

جستجو برای
نوع پست توسط در گروه تاریخ