تو به من خندیدی و نمیدانستی
من به چه دلهره از باغچه ی همسایه.سیب را دزدیدم...
باغبان از پی من تند دوید
سیب را دست تو دید
سیب دندان زده از دست تو افتاد به خاک
و تو رفتی و هنوز....
سال هاست در گوش من آرام آرام
خش خش گام تو تکرار کنان
می دهد آزارم
و من اندیشه کنان
غرق این پندارم
که چرا خانه کوچک ما.سیب نداشت؟؟!!
6 امتیاز + /
0 امتیاز - 1390/12/19 - 19:23 در
تب عشق