به خانه می رفت
با کیف
و با کلاهی که بر هوا بود
چیزی دزدیدی ؟
مادرش پرسید
دعوا کردی باز؟
پدرش گفت
و برادرش کیفش را زیر و رو می کرد
به دنبال آن چیز
که در دل پنهان کرده بود
تنها مادربزرگش دید
گل سرخی را در دست فشرده کتاب هندسه اش
و خندیده بود
5 امتیاز + / 0 امتیاز - 1390/12/21 - 14:00
دیدگاه
darkob

هااااااااااااااااااااااااااااا{-16-}

1390/12/22 - 20:29

(5 )