پرسیدم تو مشتت چی داری؟
گفت: خودت نگاه کن
دستاشو گرفتم آروم باز کردم
تو دستاش چیزی نبود ...
گفتم: چیزی نیست که ...!
... دستامو که تو دستش بود فشرد گفت:
نبود ولی حالا هست
دستام گرم شد و اون لبخند زد . .
4 امتیاز + /
0 امتیاز - 1390/12/23 - 13:32 در
شیرازیهای مقیم ایران