من یه خواهر دارم یک سال از خودم کوچکتره..بچه که بودیم همیشه لباسهای شبیه به هم میخ[!]م مثل دوقلوها
راهنمایی که میرفتم یه لباس داشتم عکس میکی موس روش بود.عاشق این لباسه بودم
یه روز که شسته بودمش روی طناب که پهنش کردم یهو باد اومد و بردش
من هم بدون هیچ عذاب وجدانی بلوز خواهرمو برداشتم و گذاشتم توی کمد خودم!
خواهرم خیلی گریه کرد از گم شدن بلوزش ولی من که عذاب وجدان نداشتم
3 امتیاز + /
0 امتیاز - 1391/01/01 - 00:33 در
اعترافای باحال