میسپارد
نام بیرنگ تو را،
بر کاغذ.
دست من حس تو را مینوشد
آنچنان محو فروریختنی،
که تن واژه به من می خندد.
که سپید کاغذ،
پر از خط خطی حس من است.
اندکی تاب بیار،
تا تو را رسم کنم.
تا تو را نه
بودن پیش تو را وصف کنم.
وحشی کوچک من تاب بیار،
تا من عاشق بشوم......
6 امتیاز + / 0 امتیاز - 1391/01/16 - 23:23 در عارفانه ها

(6 )