لحظه ها می گذرد
آنچه بگذشت، نمی آید باز
قصه ای هست که هرگز دیگر
نتواند شد آغاز
دشت هایی چه فراخ
کوه هایی چه بلند
در گلستانه چه بوی علفی می آمد
من در این آبادی، پی چیزی می گشتم
پی خوابی شاید
پی نوری، ریگی، لبخندی
من چه سبزم امروز


( به یاد سهراب سپهری عزیز لایک کنید )
1 امتیاز + / 0 امتیاز - 1392/03/03 - 18:25 در غزل سرا

(1 )