آري من سپيدي همان بوم بي رنگم. سرد مثل برف اما به روشني ماه كه سادگي و صداقت رسمم بود ...من نيستم از آن روز كه روياي رنگين كمان مرا از يادت برد. اما حال كه همه رنگ ها پيش چشمت رنگ باختند و آرامش سادگي دلت را افروخته افسوس كه چه دير مي آيد آن روز كه سخت دلتنگم ميشوي
امروز مينويسم براي روزي كه دلتنگم ميشوي و به ياد مي آوري روزي راكه چقدردلتنگت بودم و نديدي ، صدايت كردم و نشنيدي ، سوختم و نفهميدي و هيچ نبودم برايت تا بداني ميدانستم روزي خواهد آمد كه تو هم دلتنگم ميشوي
3 امتیاز + / 0 امتیاز - 1392/04/06 - 17:26 در CARLO

(3 )