تو را از من گرفتند ...

و حالا لحظه هاي من ،

گرفتار سکوتي سرد و سنگينند

و چشمانم که تا ديروز

به عشقت مي درخشيدند ،

نمي داني چه غمگينند ،

برايم چشم هاي تو ،

چراغ روشن شب بود ،

نمي دانم چه خواهد شد .

پر از دلشوره ام ...

بي تاب و دلگيرم ...

کجا ماندي که من بي تو

هزاران بار در هر لحظه مي ميرم ...
3 امتیاز + / 0 امتیاز - 1392/04/16 - 09:05 در CARLO

(3 )