Prof.Dr.Abdolreza Sh.Farahani
A-Sh-F
پزشک معتمد بیاتویونی
یاد دارم یک غروب سرد سرد
می‌گذشت ازکوچه‌مان یک دوره گرد
دوره گردم.. دار قالی می‌خرم
دسته دوم،جنس عالی می‌خرم
گر نداری کوزه خالی می‌خرم
کاسه و ظرف سفالیمی‌خرم
اشک در چشمان بابا حلقه بست
عاقبت آهی زد و بغضش شکست
اولسال است و نان در خانه نیست
ای خدا شکرت، ولی این زندگی است؟
سوختم،دیدم که بابا پیر بود
خواهر کوچکترم دلگیر بود
بوی نان تازه هوشم راربود
اتفاقا مادرم هم روزه بود
خم شده آن قامت افراشته
دست خوش رنگش ترکبرداشته
مشکل ما درد نان تنها نبود
فکر می‌کردم خدا آنجا نبود
بازآواز درشت دوره‌گرد
پرده اندیشه‌ام را پاره کرد:
دوره گردم ..دارقالی می‌خرم
دسته دوم جنس عالی می‌خرم
خواهرم بی روسری بیروندوید
آی آقا، سفره خالی می‌خری؟؟؟
آی آقا، سفره خالیمی‌خری؟؟؟
اثری از زنده یاد قیصر امینپور
6 امتیاز + / 0 امتیاز - 1392/04/21 - 19:17 در یکی بود ... یکی نبود

(6 )