Prof.Dr.Abdolreza Sh.Farahani
A-Sh-F
پزشک معتمد بیاتویونی
آمدی جانم به قربانت ولی حالا چرا بی وفا حالا که من افتاده ام از پا چرا
نوش دارویی و بعداز مرگ سهراب آمدیی سنگدل این زودتر می خواستی حالا چرا
عمر مارا مهلت امروزو فردای تو نیست من که یک امروز میهمان توام فردا چرا
نازنینا ما به نازتو جوانی داده ایم دیگراکنون با جوانان ناز کن با ما چرا
وه که با این عمرهای کوته بی اعتبار این همه غافل شدن از چون منی شیدا چرا
شور فرهادم به پرسش سر به زیر افکنده بود ای لب شیرین جواب تلخ سربالا چرا
ای شب حجران که یکدم در دوچشم من نخفت
6 امتیاز + / 0 امتیاز - 1392/04/21 - 19:20 در یکی بود ... یکی نبود

(6 )