اين بار كه عاشــق شــدم
دوســـتت دارم رو اصــلأ به زبــون نــميــآرم
قربون صدقه رفتن كه هيــچـي !
نگرانيامــم بـــروز نــميـدم
وقتي حالش خوب نبود باهاش صحبت نميكنم
و آرومش نميكنم،بجاش ميگم برو يه دوش بگير بهتر ميشي..
باهــاش زياد بيرون نميرم
تا اگه جدا شديم خيابوناي شهر عذابم ندن
به چشماش خيره نميشم تا دلم گير چشماش نشم
سعي ميكنم وقتي داره خودشو برام لوس ميكنه
بحثُ عوض كنم تا صداش كه يادم اومد ديوونه نشم
وقتي خواست قسم بخوره كه تنهام نميذاره،
انگشتمو ميذارم رو لبش و ميگم لازم نيست قسم بخوري ،
حرمت خدارو نشكون
خلاصه اصن بهش گير نميدم و پاپيچه كاراش نميشم
انگار ن انگار
من تجربه كردم
تاوان اعتماد به بعضيا يه عمر پشيمونيه......
7 امتیاز + /
0 امتیاز - 1392/04/24 - 18:20 در
CARLO