خواهرم میخواست به بچه ش آب پرتقال بده نمیخورد...
گفتم بده من بهش میدم، بردمش تو اتاق هر کار کردم نخورد، منم از لجش همه رو خودم خوردم به خواهرم گفتم همشو خورد.
گفت دست درد نکنه شکمش کار نمیکرد داروی مسهل ریخته بودم براش ...
هیچی دیگه گلاب به روتون رختخوابو دم در مستراح انداختم
(3 ) |