قلب تو ميتپد و قلب من با تپش هاي قلبت شاد است، هر تپشش فرياد عشق و پر از نياز است
آرامم، ميدانم اينك كجا هستم، همانجايي كه هميشه آرزويش را داشتم
همانجايي كه انتظارش را ميكشيدم و هر زمان خوابش را ميديدم آن خواب برايم يك روياي شيرين بود....
در آغوش عشق، بي خيال همه چيز، نه ميدانم زمان چگونه ميگذرد و نه ميدانم در چه حالي ام
تنها ميدانم حالم از اين بهتر نميشود، دنياي من از اين عاشقانه تر نميشود
گرماي هوس نيست اين آتش خاموش نشدني آغوش پاكت
عشق است كه اينك من و تو را به اين حال و روز انداخته، عشق است كه اينك ما را به عالمي ديگر برده
عشق است كه من و تو را نميتواند از هم جدا كند هيچگاه
خيلي آرامم، از اينكه در آغوشمي خوشحالم